Abstract:
یکی از بزرگترین مدعاهای اندیشه لیبرال در نیمه دوم قرن بیستم به این نکته بر می گردد که می توان لیبرالیسم را به مثابه یک دستگاه هنجـاری، بـا ارجـاع بـه مفهـوم تکثرگرایـی ارزشی توجیه کرد. اولین اندیشمندی که این ادعا را در قالب اندیشـه ای نظـاممنـد عرضـه کرد سر آیزایا برلین فیلسوف سیاسی انگلیسی بود. برلین با تعریـف لیبرالیسـم بـه عنـوان مکتبی که آزادی منفی را در راس سلسله مراتب ارزشی می نشاند، اسـتدلال مـی کنـد کـه می توان لیبرالیسم را به طور منطقی از مبانی تکثرگرایی ارزشی استنتاج کرد. برلین سـعی می کند به سه شیوه، یعنی محوریت انتخاب، ضـدیت بـا آرمـانشـهر، و وجـود ارزشهـای جهانشمول، استلزام منطقی میان تکثرگرایی ارزشـی و ارجحیـت آزادی منفـی را اثبـات کند. همه این شیوهها از اثبات این استلزام باز خواهند ماند. در پایان نیز سعی شـده اسـت به طوری ایجابی و با اتکـا بـه خصیصـه عقلانیـت سـتیزی و الگـوهـای تصـمیم گیـری در تکثرگرایی ارزشی ، امکان استنتاج هرگونه ارجحیت ارزشی از تکثرگرایی مورد بحـث قـرار بگیرد.
Machine summary:
"به عبارتی ، لیبرالها در ایـن دوره بـا طـرح ایـن مـدعا کـه خصوصیت ویژه لیبرالیسم قرار دادن ارزش آزادی منفی ٣ در رأس سلسله مراتب ارزشـی اسـت ، و این نکته که ارزش آزادی منفی از تنوع شیوه های زندگی و تکثر ارزشها دفاع مـی کنـد، بـه ایـن نتیجه می رسیدند که پذیرش تکثرگرایی ارزشی به مثابه یک نظریه ، به پذیرش و اثبات لیبرالیسم به مثابه یک مکتب منتهی می شود.
در نتیجه و از آنجایی که هرگونه تـلاش بـرای ایجـاد نـوعی ارجحیـت جهـانشـمول نیازمند فرض الگوی سومی است که نوعی از اسـتدلال عقلانـی را در قضـاوت میـان ارزشهـا روا بدارد، و از آنجایی که فرض چنین الگویی با تعریف ذاتی تکثرگرایـی در تعـارض قـرار مـی گیـرد، می توان گفت که هرگونه تلاش برای اثبات ارجحیت یکی از ارزشها در عین پذیرش تکثرگرایـی ارزشی ، نوعی تناقض گویی آشکار خواهد بود.
برای اثبات این مدعا ابتدا با طـرح سـه شـیوة عمـده ای کـه از طریق آنها می توان نوعی استلزام منطقی میان آزادی منفی و تکثرگرایـی ارزشـی قائـل شـد، بـه گونه ای سلبی نشان دادیم که اساسا هر سه شیوه مغالطه آلودند؛ و سپس با طـرح نـوعی مـدعای ایجابی درباب تکثرگرایی ارزشی ، نشـان دادیـم کـه اساسـا اصـل الگـویهـای تصـمیم گیـری در تکثرگرایی ارزشی ماهیتی خاصگرا و امکانی دارند و هر گونه صحبت از ارجحیـت جهـانشـمول ارزش یا صورتی خاص از زندگی ، با مدعاهای تکثرگرایی در تناقض قرار دارد."