Abstract:
این جستار برآنست تا با پـیش چشـم داشـتن نظریـه هـای نـوین در بـاب شـعر، بـویژه آرای فرمالیستها، کارآیی آنچه را در بلاغت سنتی به عنوان «عیوب فصاحت » مطرح است ، در تحلیل امروزی شعر پارسی بررسی نماید. این فرایند در دو ساحت کلیگرایانه و جزئیگرایانه انجـام شده است . در فرایند کلیگرایانه ، با توجه به مساله «عنصر غالب » در فرمالیسم روسی و ایجـاد تعامل میان نظریات ارائه شده دربارة عیوب فصاحت در کتابهای پارسی بلاغت و نقد شـعر بـا شعر پارسی در دوره های مختلف سبکی، عیوب فصاحت تا پایان دورة رواج سـبک هنـدی در سه وجه سازگاری، واپس ماندگی و ناسازگاری قابل گونه بندی و بررسی است . تحلیل موضوع در این ساحت بدین نتیجه میانجامد که در دوره سازگاری(مقارن بـا رواج سـبک خراسـانی)، نظریات ارایه شده دربارة عیوب شعر، با شعر پارسی کاملا همخوان اسـت ؛ امـا بـه تـدریج از ١٣٧ میزان این همخوانی کاسته میشود تا اینکه در دوره ناسازگاری(مقارن با رواج سـبک هنـدی)، مقتضیات اجتماعی- ادبی و نیز مقتضیات زیباییشناسیک شعر پارسی، اصالت عیوب فصاحت در بلاغت سنتی را برای تحلیل شعر عصر از میان میبرد. در ساحت جزئیگرایانه با پیش چشم داشتن نظریات فرمالیسـت هـا در خصـوص فراینـد «برجسته سازی» و ایجاد اتفاق در زبان از طریق انواع «هنجـارگریزیهـا»(.قاعـده کـاهیهـا) و «قاعده افزاییها»، عیوب فصاحت در بلاغت سنتی نظیر غرابت استعمال ، مخالفت قیاس ، تعقید و... برای تحلیل امروزی شعر پارسی، از اضلاعی دیگر ناکارآمد جلوه میکند. تحلیل موضـوع در این ساحت نیز بدین نتیجه میانجامد که در خوانش فرمالیستی و نیز در برخـورد بـا شـعر مدرن ، این موارد نه تنها عیب نیست ، بلکه اتفاقا عامل ایجاد ادبیت و تمایز زبان ادبـی از زبـان خودکار و در نهایت ساخته شدن شعراست .
Machine summary:
"آنچه در ادبیات پارسی در همه سده هایی که از عمر آن گذشته به عنوان عیوب فصاحت شعر مطرح بوده است ، تنها برایند خوشداشتها و ناخوشداشتهای ذوقی یک دورة خاص و برآمده از نظام زیباییشناسیک شعر همان دوره بوده است که اصلا هم در محصولات اندیشگی کسانی ریشه داشته است که نخست قرآن و سپس شعر عرب را از این چشم انداز دیده و بررسیده بودند و به دلیل نقش برجسته شعر عرب در تکوین شعر دری در سده های نخست روایی آن و نیز همخوانی شعر آن زمانهای این دو زبان در پیروی از اصول کلاسیسیسم ، برگردان بومیشدة نظریات آنها برای شعر 139 دری سده های نخست نیز کارامد بوده است و همین وضعیت پذیرفته شده برای سلامت فصاحت شعر است که با همان مقتضیات ، روشنامۀ از پیش نوشته ای میشود برای اشعاری که در دوره های بعد به وجود میآید؛ اشعاری که نه تنها دیگر تحت حکم اصول کلاسیسیسم نبود بلکه بعضا با بهره گیری از هنجارهای زیباییشناسیک رمانتیسیسم و سوررئالیسم ، ناسازگار و حتی گاه در ستیز با اصول کلاسیسیسم نیز بود.
بنابراین پیشنهاد میشود در کلاسهای «معانی»، علاوه بر پیش چشم داشتن مطالب این جستار، عیوب فصاحت (در معنای شناخته شدة آن ) نه به مثابۀ مبحثی که کارکردهای پیشین خود را در تحلیل شعر حفظ کرده ، بلکه به عنوان نظریه ای که به هر حال در تاریخ بلاغت مطرح بوده است تدریس شود و مهمتر اینکه ، آرای پراکنده در کتابهای پارسی نقد ادبی و بلاغت ، خاصه المعجم فی معاییر اشعار العجم ، درباره عیوب شعر نیز، که در تحلیل انتقادی شعر پارسی از آرای شناخته شده درباره عیوب فصاحت (مندرج در مقدمه کتابهای بلاغی عربی و به تبع آن ، فارسی) کاراتر و به دردبه خورتر است و با همه ایرادهایی که بر آنها وارد است و تأثیراتی که از عربیت بر آنهاست به هرحال با شعر پارسی همخوانی بیشتری دارد نیز از قلم نیفتد."