Abstract:
هدف کلان از نگارش تاریخ، هدایت بشر به سوی سعادت، بهویژه سعادت دنیوی، است، یعنی برخورداری از امنیت و رفاه اجتماعی. این مقاله درصدد تبیین نقش مورخان در قرون سوم تا ششم در رسیدن جامعه به سعادت دنیوی، و راهکارهای آنان در این مسیر است. امتیاز کتابهای تاریخی این دوره، انتقال میراث فرهنگ سیاسی گذشتگان و ارائه تجربیات تاریخی، بخصوص در زمینه آداب صحیح ملکداری بود. آنان با اقتباس از متون اندرزنامهای با روش آموزش و احیای هویت ملی به تبیین ارکان اصلی جامعه و نقش پادشاهان در ایجاد تعادل و توازن میان آنها با ابزار عدالت پرداخته و اوضاع روزگار خود را به نقد میکشیدند و با ارائه پیشنهاد و راه حل برای اداره بهتر امور جامعه درصدد بودند تا حکومتگران وقت را از راه مطالعه تاریخ روزگاران گذشته و پیامدهای آن، به تجربهاندوزی و عمل به روشهای صحیح اداره مملکت، هدایت نمایند.
Machine summary:
"آنان با اقتباس از متون اندرزنامهای با روش آموزش و احیای هویت ملی به تبیین ارکان اصلی جامعه و نقش پادشاهان در ایجاد تعادل و توازن میان آنها با ابزار عدالت پرداخته و اوضاع روزگار خود را به نقد میکشیدند و با ارائۀ پیشنهاد و راه حل برای ادارۀ بهتر امور جامعه درصدد بودند تا حکومتگران وقت را از راه مطالعۀ تاریخ روزگاران گذشته و پیامدهای آن، به تجربهاندوزی و عمل به روشهای صحیح ادارۀ مملکت، هدایت نمایند.
مسعودی وقتی به تعریف از ملوک و ادارهکنندگان ملک میپردازد، تحت تأثیر اندیشه سیاسی ایرانیان مینویسد: ممالک و مردم به ملوکی نیاز دارند که اولا با تدبیر و متقی باشند، همچنین با درایت و کاردان و عادل و با عفت و سیاستدان باشند تا امور مملکت قوام گیرد و مدیریت به نظم آید و اموال به دست آید، به طوری که ارکان مملکت به آن محکم شود و شهرها آبادان گردد و مرزها مسدود شود و دشمنان قلع و قمع گردند؛ زیرا رفتار به عدل موجب دوام عمر پادشاهی و پیوستگی آن در طول روزگاران است.
(ابنبلخی، 1343: 52) سپس با روایت حدیثی از پیامبر در باره دوام پادشاهی ساسانی، «از بهر آنک آبادانی در جهان و داد، گستردند، میان بندگان خدای- عز و جل» (همان: 53) سعی دارد به سلطان سلجوقی بفهماند که آبادانی و داد، مهمترین عملی است که پادشاهان میتوانند برای بقای خود انجام دهند و آن به دست نمیآید مگر با توجه به ارکان اصلی جامعه، سپاه و مال و رعیت."