Abstract:
نگارنده پس از اشاره ای مختصر به دیدگاه جبریه و مفوضه و برخی از فلاسفه که به جبر و تفویض گرویده اند، به دیدگاه آیت الله میرزا مهدی اصفهانی در مورد جبر و تفویض می پردازد. ابتدا دیدگاه کلی او در مورد این مطلب و راه حل آن یعنی امر بین الامرین را بر اساس آثار اصفهانی تبیین می کند. سپس چهار شبهه را بررسی می کند که سبب گرایش اندیشمندان بشری به جبر یا تفویض شده است و آن شبهات را بر اساس آثار میرزای اصفهانی پاسخ می دهد. این شبهات حول چهار محور است: علم الهی، وجود دانستن خدای تعالی، ذاتی دانستن علم و قدرت و عقل برای افراد، ترجیح بلا مرجح.
the author، after a brief summery on the ideas of Jabriyah and Moffavazah and some other philosophers who believed in Jabr and Tafviz، pointed to the ideas of Ayatullah Mirza Mahdi Isfahani on Jabr and Tafviz. First، his general idea regarding this issue and a solution to it which is Amr Bayn al-Amrayn based on the works of Isfahani have been offered. Then he worked on four misunderstanding which cause elites turn into Jabr or Tafviz. He answered these misunderstanding based on the works of Mirza Isfahani. These misunderstandings are around four topics: the knowledge of God، knowing God as a Being، recognizing knowledge، power and logic as something in essence of human beings، tarjih bila morajjeh.
Machine summary:
"نکته دیگر اینکه خداوند متعال انسان را تشریعا مختار گردانیده، اما توفیق یا خذلان و نیز ثواب و عقابی که از سوی او بر اعمال عباد مترتب میگردد، همگی نشانی از سلطه و قدرت او در عین اختیار و آزادی عباد در افعال خودشان است: «فإنک قد عرفت من أن البشر إذا کان مالکا للرأی بتملیک الحق تعالی شأنه وکانت الأفعال منه، کان له تعالی الرأی بالعقوبة عدلا، وله الرأی بالإحسان فضلا و الاحسان، وله التوفیق والخذلان عند الطاعة والعصیان و المعصیة، وله العفو کما له الأخذ، فله إنزال البلاء والهموم والغموم والمصائب تأدیبا وتربیة وحفظا عن المعاصی، وله تعالی الإمهال، وله القبض والبسط والهدایة والإضلال و له الوضع والرفع، وکل ذلک مترتب علی امتناع نسبة الأفعال البشر إلیه تعالی، ولا یوجب (واحد منها) سلب الاختیار عن البشر، لأنه بعد ما کان علة فاعلیة المختار هو کمال نفسه من أن له الرأی عند لحاظ الغایات الحسنة یفعل برأیه، فلو زید فی علمه بالغایات الحسنة یفعل الفعل برأیه، (ولو لم یعلم لا یفعل برأیه) وهذا من عجائب صنع الرب تعالی شأنه، فإنه لو زادهم التأیید والتسدید یفعلون، ولکن علة فاعلیتهم رأیهم فی عین و لا یفعلون ، ولکن عن رأیهم فی عین أن لهم أن یفعلوا برأیهم، فللتوفیق والخذلان ثمرة من غیر أن یناقض القدرة والاختیار، ولهذا یثابون علی عمل الخیر بعد التوفیق، ویعاقبون علی الشر بعد الخذلان، لثبوت الرأی لهم بعد الخذلان، فیحکم العقل بوجوب الطاعة علیهم وبحرمة العصیان، فکل ذلک یوجب تغیر النظام، فلابد من تقدیر الحق لکل ما یکون فی الخارج، ولابد من الإیمان بالبداء وقدرة الحق تعالی."