Abstract:
این رساله در شرح دو جمله از دعای کمیل است که در نگاه سطحی، توهم جبر در افعال انسان را پدید می آورد. نگارنده، آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، با تاکید بر تواتر عقلی و نقلی نفی جبر، و به کمک آیات و روایات دیگر، معنای جبر را از دو جمله یاد شده نفی کرده و معنای قضای الهی در افعال انسان را روشن می کند که با اختیار انسان منافات ندارد.
this article explains two sentences of Komayl Prayer which can lead minds to believe in Jabr if someone looks superficially to them. the author by emphasizing on the frequency of against-jabr logical and spoken traditions and by the help of other Quranic verses and traditions declined the meaning of Jabr. He clarified the meaning of Ghaza in actions of human beings which is not against the Will of human beings.
Machine summary:
"از آن جمله فقرۀ دعای شریف کمیل است: «اجریت علی حکما اتبعت فیه هوی نفسی و لم احترس فیه من تزیین عدوی فغرنی بما اهوی و اسعده علی ذلک القضاء فتجاوزت بما جری علی من ذلک بعض حدودک» و در عبارت دیگر بعد از فقرۀ شریفه مرقوم است: «و لا حجة لی فیما جری علی فیه قضاؤک و الزمنی فیه حکمک و بلاؤک» که از هر دو فقرۀ مرقومه مستفاد میشود مساعدت قضای الهی و جریان آن، و همچنین حکم خداوندی ملزم متابعت شیطان و هوای نفس گردیده؛ پس فی الحقیقه نافرمانی و معصیت به مساعدت یا به اجبار خداوند تعالی بوده.
دوم: خدایی که آن همه مبالغه در لعن بر ظالمین و جائرین در موارد کثیرهای از قرآن مبین میفرماید، چگونه خود ظلم و جور مینماید و بنده را وادار به معصیت یا به مساعدت بر خلاف حقیقت نموده و عقوبت بر آن را روا میدارد؟ سوم: در آیه بیست و هفتم از سوره اعراف میفرماید: «ان الله لا یأمر بالفحشاء»؛ و در سوره نحل آیه هفتاد و نه میفرماید: «ان الله یأمر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی یعظکم لعلکم تذکرون» خداوندی که امر به فحشاء نمیفرماید، و بلکه امر به عدل و احسان و نهی از فحشاء و منکر و تجاوز از حد مینماید، چگونه مساعدت یا اجبار بر فحشاء را میتوان بر او روا داشت؟ و این نسبتی که پستترین مردم از آن استنکاف دارند، به ساحت قدسش منسوب ساخت؟ چهارم: خالق منان و خداوند عظیم الشأن با آن مقام عظمت و رحمت و عفویت و غفوریت و ارحم الراحمینی که مخصوص آن ذات مستجمع جمیع صفات جمال و جلال است که در موارد کثیره از قرآن مجید و کلام حمید مذکور میباشد، نسبت جور و جبر و ظلم بر او، ظلم فاحش است."