Abstract:
امامان شیعه، به عنوان جانشینان رسول خدا(ص) که از مقام عصمت نیز برخوردارند،
اگرچه غیر از دوره ای کوتاه از منصب خلافت به دور بوده اند، اما در باب حکومت و سیاست
نظرات و اندیشه هایی دارند؛ این اندیشه را می توان در سیره و عمل سیاسی آن بزرگواران
مشاهده و استنباط کرد. امام حسین)ع( بهعنوان شخصیتی که در تاریخ اسلام جریان ویژهای
برپا کرده است، جایگاه ویژهای در این میان دارد. مقالهی حاضر در راستای دستیابی به
افکار و رفتار سیاسی آن حضرت، سخنان و سیرهی ایشان را مطالعه کرده و آرای آن امام
همام را در قالب نگاه به: حکومت، جامعه، اصلاحگری، قیام، جنگ و کرامت انسانی استنباط
نموده و نتیجه گرفته است که امام حسین)ع( بر اساس منظومهی فکری متکی بر کتاب و
سنت و اصل "لو لا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر" عمل نموده است.
Machine summary:
"خود آن حضرت نیز هدف افکار و رفتار سیاسی خود را دست یافتن به قدرت و مال دنیا نمیداند، بلکه حکومت را برای حاکمیت دین خدا، امام حسین (ع ) سامان بخشی به شهرها و آسودگی بندگان خدا میخواست و از این که افراد کور و لال و (٧ تا ٢٤) ناتوان در شهرها رها شده و به آنان توجه نمیشود، شکوه نموده و میفرمود که در خور مسئولیت ، انجام وظیفه نمیشود (حرانی، ١٤٢١: ١٦٨؛ مجلسی، ١٣٦٣ش ، ج ١٠٠: ٧٩).
٢. عدم سازش و اندیشه ی قیام فصلنامه یکی از مباحث مطرح شده در باب سیره ی ائمه ی معصومین (ع ) آن است که آیا آنان پژوعهلشمی مکلف بودند در برابر حاکمان ظالم و جائر قیام کنند؟ و آیا موظف بودند برای قرار گرفتن رهبری در مجرای خود به منظور اجرای حق و عدالت تلاش کنند؟ یا نه ؛ چنین وظیفه ای نداشتند و تنها در صورت اقبال جامعه و بیعت عمومی، رهبری سیاسی را بر عهده میگرفتند و در غیر آن ، تکلیفی برای حکومت و بالتبع اجرای احکام نداشتند؟ از گزارش های موجود در طول دوره ی امامت امام حسین (ع ) و نیز در زمان معاویه چنین به دست میآید که ایشان معتقد به مبارزه با ظلم و فساد بوده و سر سازگاری نداشته اند."