Abstract:
شهربراز یکی از فرمان دهان نامدار عصر خسروپرویز است که سال ها بـا امپراتـور روم (بیزانس ) جنگید و پیروزی های شایانی به دسـت آورد؛ از جملـه اورشـلیم را گرفت و صلیبی را-که به اعتقاد مسیحیان ، عیسی مسیح بر آن مصلوب شده بود- به تیسفون ، پایتخت شاهنشاهی ایران ، فرستاد. وی سپس مصر و لیبـی را در سـال ٦١٤م تسخیر کرد و پس از چند سده ، دوباره قلمرو ایران را به گسـتردگی زمـان هخامنشیان رساند؛ اما دیری نپاید که روابط وی بـا خسـرو بـه تیرگـی و جـدال انجامید که نتایج آن در فروپاشی سلسله ی ساسانیان بی تـاثیر نبـود. بـا تامـل در روایات مورخان در خصوص روابط خسرو با شهربراز، می توان استنباط کرد کـه گزارش شاهنامه ، از روایت های دیگر جامع تر و پـذیرفتنی تـر اسـت . بـر اسـاس شاهنامه ، عامل اصلی و مهم رویگردانی شهربراز از خسـروپرویز، گـنج انـدوزی خسرو و خراج های گرانی بوده که در نتیجه ی جنگ های مستمر و بی حاصلش ، بر دوش مردم میگذاشته است . شهربراز که سال ها بـرای خسـرو جنگـاوری کـرده است ، هنگامی که رنج و درد مردم و تفـرعن و خودکـامگی خسـرو و نپـذیرفتن تقاضاهای صـلح هراکلیـوس را مشـاهده مـیکنـد، مانـدن در اردوی خسـرو را خردمندانه نمیبیند و ضمن گراییدن به مسیحیت ، تصـمیم بـه سـرنگونی خسـرو میگیرد.
Machine summary:
"برخی از این کتاب ها،مأخذی مستقل به شمار نمی آیندو نویسندگان آن ها مطالب خـود را از منابع پیش از خود برگرفته اندو یا گزارش آنان با واسطه ،به خـداینامـه ی پهلـوی میرسد که چنان که آمد، در آن کتاب ، سرگذشت شهربراز را به اختصار آورده بـوده انـد؛ اما برخی روایات نیز در دست داریم که به احتمال بسـیار قـوی ،از کتـاب شـهربـرازو پرویز سرچشمه گرفته اند که برای تکمیل حوادث عصر خسرو پرویز بسیار سـودمندند.
برخی مورخان مانند طبری ،از بازگشت شتاب زده ی هراکلیوس سخن نگفتـه انـدو مسعودی در مروج الذهب ،شرح آن رابه کتاب اوسط خود واگذار کرده و بـه اختصـار، میگوید: «پس ازآن که گنج های هراکلیوس به دست شهریار [=شهربراز]افتادو اوآن ها را برای خسرو فرستاد، بین آن دو اختلاف افتادو شهریار،پادشـاه روم را بـه جنـگ بـا خسرو برانگیخت و هنگامی که پادشاه روم به نهروان رسید، خسرو با نامه هایی ،نیرنـگ به کار بست و قیصر را به قسطنطنیه بازگردانده و روابـط او را بـا شـهریار،تیـره کـرد.
برخی از این کتاب ها مأخـذی مسـتقل بـه شـمار نمـیآینـدو نویسندگان آن ها مطالب خود را از منابع پیش از خود برگرفته اندو یا گـزارش آنـان بـا واسطه به خداینامه ی پهلوی میرسد که در آن به اختصار به سرگذشت شهربراز اشـاره شده است ؛ اما روایاتی نیز در دست داریم که به احتمال بسیار قوی ،از کتـاب شـهربراز و اپرویزسرچشمه گرفته اند."