Abstract:
این مقاله با رویکردي روش شناختی به مطالعه چیستی جرم از دیدگاه دورکیم پرداخته و مبانی روشی وي و نحوة تأثیرگذاري آن بر تعریف جرم را مورد بررسی قرار داده است. از دیدگاه دورکیم، جرم عملی است که احساسات جمعی جامعه را جریحه دار ساخته و توسط قانونگذار براي آن مجازات در نظر گرفته شود. مبانی روش پوزیتیویستی دورکیم عبارتند از: جدایی از متافیزیک، جدایی از عقل قدسی، طبیعی گرایی و جدایی علم از ارزش. این مبانی در تعریف وي از جرم تأثیرگذار بوده است. این مبانی سبب خلأ عقل عملی و عدم امکان داوري ارزشی علم پوزیتیو در اندیشه وي شده است. براین اساس، وي توانایی ارائه ضابطه اي ماهوي براي جرم انگاري افعال را ندارد و باید به ملاك هاي صوري مذکور ضابطه » که زیربناي شناخت « فعل غیراخلاقی » در تعریف خود وفادار باشد. با این حال، وي در عمل، در شناخت « فعل غیراخلاقی » که زیربناي شناخت « ضابطه ماهوی جرم » است. به ملاک « فایده » متوسل می شود که شکافی جدي بین مقام نظر و عمل در اوست.
Using a methodological approach، the present paper has studied the nature of crime from Durkheim's point of view، his methodical principles and their impact on the definition of crime. From Durkheim's point of view، crime is an action that hurts society’s collective feelings and for which the legislator imposes punishment. The principles of Durkheim’s positivistic method include separation from metaphysics، separation from sacred intellect، naturalism and separation of science from value. These principles have influenced his definition of crime، caused a lack of practical intellect and led to impossibility of judging the value of positive science in Durkheim’s thoughts. Accordingly، he is unable to develop an essential criterion for criminalization of actions، and has to fulfill the above-mentioned formal criteria in his definition. In practice، however، in identifying "immoral act"، that is the foundation of the knowledge of "essential criterion for crime"، he relies on the criterion of "benefit" which highlights a significant gap between his theory and practice.
Machine summary:
com دریافت: 22/12/1394 ـ پذیرش: 8/6/1395 چکیده این مقاله با رویکردی روششناختی به مطالعه چیستی جرم از دیدگاه دورکیم پرداخته و مبانی روشی وی و نحوة تأثیرگذاری آن بر تعریف جرم را مورد بررسی قرار داده است.
از دیدگاه دورکیم، جرم عملی است که احساسات جمعی جامعه را جریحهدار ساخته و توسط قانونگذار برای آن مجازات در نظر گرفته شود.
3. چیستی جرم از نگاه دورکیم در خصوص ماهیت جرم از نگاه پوزیتیویستی، دو رویکرد را میتوان از یکدیگر جدا کرد: از نظر جامعهشناسان و جرمشناسان پوزیتیویست، «جرم» عبارت است از: هر فعل یا ترک فعلی که مخالف افکار و وجدان عمومی باشد، اعم از اینکه مورد حمایت قانونگذار قرار گرفته باشد، یا نه (موسوی بجنوردی، 1388، ص 740).
تأکید دورکیم بر طبیعی بودن جرم در جامعه، به معنای این نیست که نباید با مجازات روبرو شود، بلکه او تأکید میکند که ایجاد نظام کیفری برای سلامت جمعی جامعه لازم است (دورکیم، 1368، ص 2).
نسبیت اخلاق پوزیتیو سبب نسبیت مفهوم جرم</H3> ازآنجاکه از دیدگاه دورکیم مفهوم «جرم»، بر اساس هنجارهای مبتنی بر احساسات جمعی در هر جامعه تعریف میشود و ازآنجاکه احساس انزجار نسبت به رفتار مجرمانه، در مکانها و زمانهای مختلف، متفاوت است، مصادیق جرم در هر جامعه خاص خود آن است و ممکن است با جامعهای دیگر متفاوت باشد.
برایناساس، دورکیم مفهوم «جرم» را با تکیه بر حساسیتی اجتماعی تعریف میکند که این نقض مسلمات در عواطف آحاد جامعه ایجاد کرده است.
Bix, Brian, 2010, &quot;John Austin&quot;, The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Spring 2010 Edition), Edward N.