Abstract:
پدیده تکفیر را ابتدا گروهی تندرو به نام خوارج ایجاد کردند که آثار مخربی در جامعه بر جای نهاد. بعدها و در طول تاریخ، پیروان افراطی هر کدام از فریقین، یکدیگر را به کفر متهم کردند. در این میان یوسف بحرانی (متوفای 1186 ه.ق.) نیز به کفر فقهی مخالف اعتقاد دارد. وی برای اثبات مدعای خویش به ادله متعددی تمسک کرده است. یکی از این ادله، تأکید بر روایاتی است که بر اساس نظر وی بر کفر فقهی مخالف دلالت دارد. در این پژوهش کوشیدهایم با مطالعات کتابخانهای و با روش توصیفی- تحلیلی، روایات مد نظر بحرانی را مطرح کنیم و به آنها پاسخ مستدل دهیم. با بررسیهای به عمل آمده به نظر میرسد هیچ کدام از روایاتی که بحرانی به آن استناد کرده است، دلالت بر کفر فقهی یا نجاست مخالف نمیکند؛ و هرچند برخی از علما با تحلیل این روایات، کفر کلامی مخالف را استنباط کردهاند، بیشترِ ایشان طهارت مخالف را برداشت میکنند.
Machine summary:
با بررسیهای به عمل آمده به نظر میرسد هیچ کدام از روایاتی که بحرانی به آن استناد کرده است، دلالت بر کفر فقهی یا نجاست مخالف نمیکند؛ و هرچند برخی از علما با تحلیل این روایات، کفر کلامی مخالف را استنباط کردهاند، بیشتر ایشان طهارت مخالف را برداشت میکنند.
باید توجه کرد که وی در این روایات از کلمه «کافر» استفاده کرده و مخالف را کافر دانسته است و بدینسان حکم نجاست را برای او ثابت میکند.
این عده از علما معتقدند طبق تعریف اسلام هر کس شهادتین را اظهار، و به وحدانیت خدای یگانه و نبوت نبی مکرم (ص) اقرار کند، مسلمان است و رعایت احکام اسلامی بر او بار میشود و اگر چنین نکند کافر و نجس خواهد بود.
اینکه مخالفت با باب هدایت، یعنی حضرت علی (ع) در این روایت کفر به شمار آمده، موجب شده است بحرانی از آن، کفر فقهی مخالف را برداشت کند (بحرانی، 1405: 5/177 و 182).
بحرانی کوشیده است با این دو روایت نیز کفر فقهی مخالف را اثبات کند (بحرانی، 1405: 5/177 و 182).
از این حدیث برای اثبات این موضوع استفاده میشود که ولایت فراتر از دایره اسلام است و در دایره ایمان تعریف میشود؛ لذا مخالف، که امامت حضرت علی (ع) را قبول ندارد، مسلمان هست اما مؤمن نیست؛ چون امام صادق (ع) اشاره کردهاند که شرط مسلمانی، پذیرش توحید و نبوت است.