Abstract:
امروزه پدیده اسلام گرایی با عناوین مختلف بنیاد گرایی،تروریسم،افراطی گرایی،اسلام سیاسی و مانند آن در ادبیات غرب یکسان و به یک معنا مورد استفاده قرار می گیرد.غرب و به خصوص امریکا پس از 11 سپتامبر 2001 و ارائه تز مبارزه با تروریسم،تمایل دارند همه اشکال اسلام گرایی را تحت یک عنوان جمع کنند.این موضوع سبب پیدایش سیاست های غلط و مبارزات ناخواسته ای با مسلمانان شده که همه آنها را در مظان اتهامات تروریستی غرب و امریکا قرار داده است.
Machine summary:
"هرچند اصرار در مورد تطبیق داشتن با شریعت اسلامی، هنوز یک ویژگی اصلی در دستور کار اسلامگرایان سیاسی و پاسخ کلامی آنان است، اکنون دو عنصر کلیدی دیگر نیز تعیینکننده اعتبار آنها میباشد: اول، تشخیص نیاز مسلمین به زندگی به اقتضای شرایط زمان 107 به جای تلاش برای بازآفرینی جامعه اسلامی مدینه قرن هفتم میلادی، باعث اصرار این حرکتها در مورد نیاز به اجتهاد و تلاش فکری برای تفسیر دقیق روش تبدیل اصول شریعت، به مواد قانونی عملی در کشورهای اسلامی معاصر شده است.
جدا از مسئله ارائه تعریفی ثابت از تروریسم که همه حامیان بالقوة «نبرد علیه تروریسم» با آن موافق باشند و نیز علاوه بر دشواری کار مثلا برای تعیین جایگاه جنبش فلسطینی حماس در این دستهبندی، 148 باید گفت مشکل اصلی، به حساب نیاوردن مهمترین ویژگی متمایزکنندة جهاد جهانی از جهاد داخلی و جهاد بازپسگیری است؛ این واقعیت که جهاد جهانی هدف مشخص، قابل فهم و اساسا قابل دستیابی ندارد، در حالی که جهاد داخلی اهداف تعیینشدهای دارد و آن، براندازی انقلابی رژیمهای استکباری و تشکیل حکومتهای واقعا اسلامی است که تجربه ایران نشان داد حداقل، در برخی شرایط، به لحاظ نظری قابل دستیابی است.
اما آنچه برای برخی مخاطبان (عمدتا غربی) اطمینان ایجاد میکند، آن است که این گفتمان کلا برای دنبال کردن «نبرد اندیشهها در جهان اسلام» نامناسب است، چه رسد به برنده شدن در آن؛ زیرا اولا، اسلام بیش از هر چیز یک دین قانونگراست و همه اشکال عملگرایی اسلامی طبیعتا تا حدی سیاسی هستند؛ ثانیا، مطرح کردن این نکته که اسلام دینی صلحآمیز است که جهادیها آن را «ربودهاند»، عملا بدین معناست که جهاد هیچ جایی در سنت اسلامی ندارد، در حالی که جهاد جایگاهی بسیار واضح و سابقهدار ـ اما قاعدهمند ـ در اسلام دارد."