Abstract:
دانش تاریخ ، دانشی جدیدالتاسیس نیست و همه اصول بنیادین آن در قرون جدید شکل نگرفته است ، ویژگیهای اصلی تاریخ نگاری سنتی عبارت از تداخل تاریخ با افسانه ، توجه به وقایع سیاسی به جای رویدادهای اجتماعی، نقل حوادث به جای تحلیل آن و عدم توجه به نقد تاریخی بود، در عصر جدید این ویژگی ها جای خود را به تاریخ نگاری تحلیلی داد، در فلسفه تاریخ انسان به عنوان محرک تاریخ جانشین خداوند شد و فلسفه های غیر دینی رونق گرفت و مشیت الهی به عنوان یک سلطه فرا تاریخی بر تاریخ کم رنگ شد، در فلسفه تاریخ قوه ی عقل به اشیاء معنا و مفهوم می دهد. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی در صددیم تا فلسفه تاریخ یا تاریخ از منظر جدید را بررسی کنیم و به نقد هویت تاریخ و فلسفه وجودی بپردازیم .
Machine summary:
ايران چکيده دانش تاريخ ، دانشي جديدالتأسيس نيست و همه اصول بنيادين آن در قرون جديد شکل نگرفته است ، ويژگيهاي اصلي تاريخ نگاري سنتي عبارت از تداخل تاريخ با افسانه ، توجه به وقايع سياسي به جاي رويدادهاي اجتماعي، نقل حوادث به جاي تحليل آن و عدم توجه به نقد تاريخي بود، در عصر جديد اين ويژگي ها جاي خود را به تاريخ نگاري تحليلي داد، در فلسفه تاريخ انسان به عنوان محرک تاريخ جانشين خداوند شد و فلسفه هاي غير ديني رونق گرفت و مشيت الهي به عنوان يک سلطه فرا تاريخي بر تاريخ کم رنگ شد، در فلسفه تاريخ قوه ي عقل به اشياء معنا و مفهوم مي دهد.
ويکو به دنبال دکـارت بـر اين اعتقاد بود که هرآنچه مخلوق و برساخته بشر است ، از ديگر چيزها شناختني تر ميشود؛ زيرا بشر به نوعي در آن دخل و تصرف کرده است (استفورد ١٣٨٢:٢٥٦) و اساسا در علم جديد، همه امور و از جمله آنها خود وجود نيز متعَّلق شناخت و فاهمـه انـسان قـرار ميگيرد و صورت مفهومي به خود ميگيرد ولتر در «رساله اي در تاريخ عمومي و آداب و روح ملل » تاريخ را مبارزه ي انسان براي فرهنگ و پيشرفت توصيف کرد.