Abstract:
وحدت و یکپارچگی، پذیرش یکدیگر در عین داشتن تفکر متفاوت و حتی مخالف، نداشتن رفتارهای تحقیرآمیز گروههای قومی، نژادی و دینی با یکدیگر و کاهش شکافها و فاصلههای اجتماعی، از مسائل حائز اهمیت در تمامی ادوار و کشورها و مورد تاکید نهادها و مراجع فرهنگی ذیربط است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطة دینداری با فاصلة اجتماعی در میان مسلمانان و مسیحیان شهر تهران، با تاکید بر مدارای اجتماعی به انجام رسیده است. چارچوب نظری، برایندی از نظریات دورکیم، رابرتز و آلپورت است. جامعه آماری، شامل مسلمانان و مسیحیان 18 سال به بالای شهر تهران است. روش تحقیق، پیمایش است و دادهها از میان 204 نفر نمونه بهصورت خوشهای، در شهر تهران جمعآوری شده است. نتایج رابطهسنجی میان متغیرهای تحقیق و متغیر وابسته نشان داد که بین میزان دینداری و فاصلة اجتماعی مسلمانان و مسیحیان، رابطة مستقیم، و میان مدارای اجتماعی و فاصلة اجتماعی، رابطة معکوس برقرار است. مطابق نتایج آزمون رگرسیون نیز متغیر (واسط) مدارای اجتماعی بیشترین تاثیر را بر فاصله اجتماعی دارد و پس از آن، دینداری و نوع دین، متغیرهای تاثیرگذار بر فاصلة اجتماعی هستند. درمجموع، متغیرهای واردشده در معادلة رگرسیون (نوع دین، دینداری، مدارای اجتماعی)، 49 درصد تغییرات متغیر فاصلة اجتماعی را تبیین میکنند.
Having unity, mutual acceptance and tolerance, lack of humiliating behaviors among ethnic and religious groups as well as bridging gaps and social distance are important issues particularly for institutes and cultural references, specially religious one in all ages and countries. Because the solidarity between these groups not only is necessary for improvement of human being life but also maintains border identity and integrity of each and every country. The aim of this research is to illustrate the relation between the level of religiosity and the social distance of Muslims and Christians in Tehran, with a considerable emphasis on tolerance.The theory framework is based on collective theories of Durkeim, Robertz and Alport.The statistical society includes Muslims and Christians over 18 years old who reside in Tehran.The survey method is used for this research. Data gathering has been performed from 204 individuals (cluster selected sample) and has been analyzed via SPSS software. The results show that there is direct relation between the level of religiosity and social distance between Muslims and Christians, while between the level of tolerance and social distance there is an inverse relation. Based on regression results, the level of social tolerance has the most effect on social distance. Additionally the level of religiosity and the type of religion are significant factors on social distance. Consequently all variables show 49 percent of social distance changes.
Machine summary:
دينداري: مداراي اجتماعي يا فاصلۀ اجتماعي (پيمايشي در ميان مسلمانان و مسيحيان شهر تهران ) 1 مريم قاضينژاد 2 الهه سادات اکبرنيا تاريخ دريافت : ٩٥/١٠/٠١ تاريخ پذيرش : ٩٦/٠٢/١٥ چکيده وحدت و يکپارچگي، پذيرش يکديگر در عين داشتن تفکر متفاوت و حتي مخالف ، نداشتن رفتارهاي تحقيرآميز گروه هاي قومي، نژادي و ديني با يکديگر و کاهش شکاف ها و فاصله هاي اجتماعي، از مسائل حائز اهميت در تمامي ادوار و کشورها و مورد تأکيد نهادها و مراجع فرهنگي ذيربط است .
با توجه به تأثير آموزه ها و باورهاي ديني در همسازيها يا ناهمسازيهاي اجتماعي- فرهنگي ميان اهل اديان و تحقق هم زيستي و هم بستگي اجتماعي، امروزه راه هاي رفع موانع هم زيستي و تقويت باورهاي ديني درجهت احترام به ديگر اديان و مدارا با پيروان ساير مذاهب ، از مسائل مهمي است که در جوامع چندديني مطرح شده و ذهن صاحب نظران ، محققان و نيز نهادها و سازمان هاي ديني مختلف را به خود مشغول کرده است ؛ به طوريکه توجهات و تلاش هايي درجهت شناسايي ريشه ها، کاهش فاصله ها و افزايش همگرايي ديني در جوامع و شرايط جديد صورت گرفته است ؛ به ويژه اينکه موضوع هم زيستي در تاريخ بشر، هيچ گاه به گستردگي امروز محل بحث و مناقشه نبوده است و از اين روست که آدميان هرگز اهميت تفاوت را اين چنين ملموس و گسترده ، به صورت رويارويي هرروزه با ديگربودگي تجربه نکرده بودند (جهانگلبو، ١٣٨٣: ٣٦٦).
با توجه به اينکه در اين تحقيق ، مسئلۀ پژوهش بررسي رابطۀ دينداري و فاصلۀ اجتماعي پيروان اديان (اسلام و مسيحيت ) از غيرهم دينان خود بوده ، نظريه هاي حوزة دين و دينداري و کارکرد آن در زندگي روزمره ، مورد توجه است و با استفاده از برايند ديدگاه هاي مذکور و تحقيقات پژوهشگران مربوط ، به رابطۀ ميان دينداري و فاصلۀ اجتماعي با تأکيد بر مداراي اجتماعي پرداخته شده است .