Abstract:
«مثبتاندیشی و مهندسی فکر»، از جمله مباحث نوینی است که به تبع مباحث روانشناسی شناختی در جهان رواج یافته است. پیوند این مقوله با زندگی انسان و سعادت و خوشبختی او، تعمق بیشتر در مبانی معرفتی این بحث را میطلبد. این پژوهش با توجه به سه رویکرد روانشناختی، فلسفی و دینی، به دنبال واکاوی چگونگی و نیازمندیهای مثبتاندیشی است. توجه به اهمیت بعد شناختی انسان در شناخت عقلی و شناخت گرم عاطفی، و کیفیت صحیح بهزیستی ذهنی و در نهایت، پیوند مثبتاندیشی با سعادت و خوشبختی انسان، گامهای معرفتی بحث را شکل میدهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بعد شناختی انسان، در کنار بعد عاطفی و شناخت گرم و در نظر به پارادایم کلی فلسفی و جهانبینی دینی و سبک تحلیل فردی و جزیی در حوزة روانشناختی، میتواند مسیر درست فکر را مهندسی کند تا از این رهگذر، مثبتاندیشی حقیقی فرصت طرح بیابد و مشخص شود که این مهم تنها با همپوشانی معرفتی روانشناسی، فلسفه و دین میسر میشود.
Machine summary:
"یافتههای پژوهش نشان میدهد که بعد شناختی انسان، در کنار بعد عاطفی و شناخت گرم و در نظر به پارادایم کلی فلسفی و جهانبینی دینی و سبک تحلیل فردی و جزیی در حوزة روانشناختی، میتواند مسیر درست فکر را مهندسی کند تا از این رهگذر، مثبتاندیشی حقیقی فرصت طرح بیابد و مشخص شود که این مهم تنها با همپوشانی معرفتی روانشناسی، فلسفه و دین میسر میشود.
نظر به اهمیت این بحث، در زندگی انسان و انبوهی از آثار تبلیغاتی و روزنامههای گوناگون در زمینة تفکر مثبت، مثبتاندیشی و مهندسی فکر، این پژوهش کوشیده است با رویکردی «توصیفیـ تحلیلی» و با استمداد از سه حوزة معرفتی روانشناسی، فلسفه و دین، چگونگی و نیازمندیهای مثبتاندیشی و بهزیستی ذهنی را بررسی کند و ارتباط آن را با خوشبختی و سعادت انسان، بهگونهای شفاف تبیین کند.
این آثار با طرح تفکر مثبت، مثبتاندیشی و مهندسی و فناوری فکر، و با گرایشهای انسانگرایانه، به دنبال توانایی و موفقیت دنیایی انسان بوده و به ادعای خود، کشف و معرفی قوانینی در نظام کائنات را جست وجو میکنند که راه رسیدن به خوشبختی و موفقیت است.
اما این تمایزها مانع همزیستی معرفتی این ساحتها نمیشود؛ زیرا با همپوشانی معرفتی، مشخص میشود که این سه ساحت در کنار هم، نگاه جامعنگری به مثبتاندیشی میدهند و بدینسان، بعد شناختی انسان در کنار بعد عاطفی و شناخت گرم و در نظر به پارادایم کلی فلسفی و جهانبینی دینی و سبک تحلیلی فردی جزئی در حوزة روانشناختی، میتواند مسیر درست فکر را مهندسی کند."