Abstract:
احمد یزدانی از مبلغان مشهور بهائی است که ارتباط نزدیکی با شوقی افندی داشت. مطابق با وصیت عباس افندی در کتاب الواح وصایا، قرار بود شوقی فرزند پسرش را جایگزین خود کند. شوقی در ادبیات بهائی حائز مقام ولی امر الله (=سرپرست دین بهائی) بود. ولی امرالله در آثار عبدالبهاء جایگاه رفیعی داشت و قرار بود او، عضو دائمی و رییس غیر قابل عزل بیت العدل اعظم باشد. اختیارات متعددی در آثار عبدالبهاء به ولی امر الله تفویض شده بود. شوقی نیز به تبیین جایگاه ولی امرالله اهتمام ویژه ای داشت. از جمله مهمترین اختیارات و وظایف ولی امرالله، اختیار طرد کردن بهائیان از بهائیت برگشته و بخشودن توبه کاران به بهائیت بازگشته، تصرف در حقوق الله (=وجوه شرعی پرداخت شده توسط بهائیان) و هزینه کردن آن، اخراج اعضای خاطی و گناهکار بیت العدل، نصب ایادی امرالله (=یاوران ولی امرالله در تبلیغ و صیانت از بهائیت) و اصرار بر تغییر احکام بیت العدل که مغیر روح تعالیم بهائی باشد و.... بود. اما شوقی به یک باره و بدون آن که هیچ فرزندی داشته باشد و یا فرد دیگری را به عنوان جانشین خود تعیین کند، از دنیا رفت و بهائیان تا مدتها سردرگم و درگیر کشمکش های فراوان بر سر تصاحب مقام شوقی و رهبری بر تشکیلات بهائی بودند. سرانجام با تشکیل بیت العدل اعظم گروه عمدهای از بهائیان به آن اقبال کردند و دسته های دیگری نیز با انشعاب از بهائیت، به مدعی اصلی جانشینی شوقی، یعنی میسن ریمی پیوستند. مسالهی مهمی که در این زمان رخ داد، آن بود که زعامت بیت العدل بدون حضور ولی امرالله، امری غیر مشروع بود که مورد اعتراض بسیاری از بهائیان نیز قرار گرفت. آن چیزی که بیشتر از همه مایهی شرمساری رهبران بهائی در آن مقطع بود، عبارات صریح باقیمانده از عبدالبهاء و شوقی در کتابهای مختلف بود که بر حضور ولی امرالله در ادامهی رهبری بهائیت تاکید داشت. یکی از این کتابها که تایید شوقی را نیز به همراه داشت، کتاب نظر اجمالی در دیانت بهائی تالیف احمد یزدانی بود. مقالهی پیش رو، به بررسی و انتشار اسنادی خواهد پرداخت که نحوهی برخورد تشکیلات بهائی و بیت العدل اعظم با یک مبلغ مشهور و مورد تایید شوقی را که به تشکیلات بهائی بابت برخورد نامناسب با کتابش معترض است، به خوانندگان خود نمایش میدهد. البته نمایشی تلخ... سه نکتهی مهم دیگردر این اشارهی کوتاه لازم به یادآوری است. اول نحوهی انتشار کتاب ها و تالیفات بهائیان هر کشور است. در بهائیت نویسندگان آزادی کامل ندارند تا در مورد بهائیت مطالب مورد نظر خود را منتشر کنند. بلکه هر نوشته ای نخست باید به لجنهی نشر آثار امری (=بهائی) ارائه شود. ادارهای که زیر نظر محفل ملی هر کشور فعالیت میکند. در صورت تصویب آن لجنه، کتاب منتشر خواهد شد و آن لجنه حق دارد، ممیزی های لازم در مورد انتشار هر کتاب را انجام دهد و نویسنده نیز حق اعتراض نخواهد داشت. نکتهی مهم دیگر آن است که محفل ملی در هر کشور، حق دارد بین اعضای بهائی و محافل محلی در موضوعات اختلافی قضاوت کند. به همین شکل بیت العدل اعظم در صورت اختلاف محافل محلی با محفل ملی وارد عمل خواهد شد. آخرین نکته آن است که این نوشته، به معنی جدا شدن یزدانی از تشکیلات بهائی نیست. به معنی تایید سایر نظریات او نیست. بلکه تنها شرحی تاریخی از ماوقع است که اعضای سابق بیت العدل، مانند جناب نخجوانی که این روزها، پرکار و مشغول سخنرانی های متعدد و مصاحبه های گوناگون هستند، باید در مورد مطالب و مدارک آن اظهار نظر کنند.
Machine summary:
"زیرا این کتاب در موقع خود به تصویب لجنهی تصویب تألیفات وقت و تصویب محفل ملی همان زمان رسیده و بعد از طبع هم بهساحت مقدس حضرت ولی امر الله تقدیم و مورد تصویب و تحسین قرار گرفته و انتشارش را موجب نتائج کلیه بیان فرمودهاند که در صفحه اول کتاب چاپ شده است و سه مرتبه در ایران و مرتبه چهارم در انگلستان بهدستور مبارک طبع گردیده است.
دراین صورت برای مخالفان ودشمنان امر دستاویز فراهم خواهد شد که باب انتقاد بگشایند ولسان به خرده گیری باز کنند که بهائیان تالیفات خویش را در هر موقع بر حسب اقتضاء و مصلحت تغییر می دهند و در اصول دست میبرند و حال آن که با انتشار کتاب جدید، چنین فرصتی کمتر به دست خواهد آمد و هر آن گاه که نسبت به مندرجات چاپهای سابق اشکال نمایند و ایراد داشته باشند که به زعم معترضین با مندرجات حاضر وفق ندهد، باز جوابگوئی آنان در آن مورد به مراتب سهلتر وطبیعی تر از توجیهی است که ما بتوانیم در مورد تغییر مندرجات کتاب وحذف پارهای از مسائل اصولیه که با نصوص الهیه سروکار داشته باشد بیان نمائیم» (تصویر شماره ۶) البته محفل ملی ایران خود به مشکلات یادشده واقف بود ولی نمی توانست از تجدید چاپ کتابی که مورد تائید شوقی ربانی است به سادگی سرباز زند."