Abstract:
در مفهوم «پایداری»، حفظ سرمایههای انسانی، طبیعی، اجتماعی و اقتصادی در راستای عدالت بیننسلی در کانون توجه قرار میگیرد. همچنین، چارچوب نظری پایداری نشان میدهد که هر برنامهریزی با رویکرد توسعه پایدار نیازمند ارائه تصویری چندبعدی از فضای مورد مطالعه است. در این بین، «پایداری اجتماعی» به عنوان یکی از ابعاد توسعه پایدار بیشتر با ابعاد کیفی همگام است و از طریق مفاهیمی چون «زندگی انسانی» و «احساس رفاه» در محیط اجتماعی ارزیابی میشود. پژوهش حاضر، با رویکردی جغرافیایی، به بررسی سطح پایداری اجتماعی، نحوه انتخاب شاخصها و ارزیابی روشهای سنجش و اولویتبندی آنها در دویست خانوار روستایی مستقر در چهارده مرکز روستایی واقع در شهرستان خرمبید در استان فارس پرداخته است. نتایج اندازهگیری و سطحبندی پایداری اجتماعی در مراکز روستایی در منطقه مورد مطالعه، با بهرهگیری از الگوریتم «تاپسیس» مبین تطبیق کامل این مدل با مشاهدات تجربی است .
The conservation of human، natural and socio-economic capital is a main concern in sustainability concept and in the direction of intergenerational equity. In addition، the theoretical framework of sustainability indicates that every planning with a sustainable development approach requires a multi-dimensional presentation of studied case. Social sustainability is rather associated with qualitative aspects، being evaluated by concepts such as human life، the feeling of welfare، and prosperity in social environment. The rural community in Iran is influenced by different policies and trends in recent decades and it has been under extensive changes، but there is some evidence indicating the movement of rural areas towards social unsustainability in particular. The present study applies a geographical approach to the examination of the level of social sustainability، the method of indicators selection، and evaluation of prioritizing and measuring methods among 200 rural households in 14 rural centers located in Khorrambid county in Fars province. The results of measuring and ranking social sustainability in the county، by application of TOPSIS، are consistent with empirical methods.
Machine summary:
(Torjam, 2000: 5) شکل ۱‐ ابعاد توسعة پایدار / منبع : یافته های پژوهش کاربرد اصطلاح «توسعة پایدار» به منظور تعیین هماهنگی و نظـم اهـداف اجتمـاعی ، اقتصادی و محیطی به گونه ای است که افزون بر رفع نیازهای نسل امـروز، فرصـت هـای نسل آینده برای انتخاب سبک زندگی خود نیز از میان نرود (٢-١ :١٩٩٨ ,Jischa).
Labajos et al متناسب با چنین مفهومی از توسعه ، می توان توسعة پایدار روستایی را نیز ایـن گونـه تعریف کرد: ادارة نواحی روستایی به طریقی که نیازهـای نسـل حاضـر بـرآورده شـود، بدون آنکه توانایی نسل های آینده در برآوردن نیازهایشان بـه مخـاطره افتـد؛ همچنـین ، می توان برای پایداری روستایی سه هدف را در نظر گرفت : برآوردن نیازهای اقتصادی افراد ساکن و فعال در نواحی روسـتایی از طریـق ارتقـای کارآیی و رقابتی کردن کار تجاری روستایی و نیز تشویق تنـوع اقتصـادی بیشـتر بـه - منظور فراهم ساختن فرصت های گوناگون شغلی (به ویژه در آن دسـته از نـواحی کـه هنوز به طور عمده متکی به کشاورزی است )؛ نگهداری یا ارتقای ویژگی های نواحی روسـتایی و محافظـت از منـابع طبیعـی آنهـا، شامل حفاظت و نگهداری از چشم اندازهای روستایی ، زیبایی ، تنوع حیات وحـش ، و کیفیت محیطی روستاها، که ضامن پایداری محیطی سکونتگاه های روستایی است ؛ و بهبود قابلیت زیست روستاهای موجود و کاهش نیاز به سفرهای فزاینده با خودرو بـه مراکز شهری از طریق ارائة امکانات و خدمات ، که ضـامن پایـداری اجتمـاعی اسـت .