Abstract:
گرچه غزالی به عنوان منتقد فلاسفه شناخته می شود، ولی روش فکری وی همواره مشحون از
استدلال های عقلی و فلسفی است و لذا از دید برخی از محققان، غزالی سهم مهمی در
عقلی سازی فرهنگ جهان اسلام و به ویژه انتقال اندیشه های ابن سینا به اخلاف خود داشته و
در نظریه پردازی های دینی و عرفانی خود نیز از مبانی سینوی بهره های فراوان برده است. در
این مقاله سعی شده است با توجه به محورهای اصلی غزالی شناسی جدید که در دو دهة اخیر
رویکردی نو به آثار غزالی را پیش چشم آورده اند و همچنین با عنایت به مبانی تصوف
عقلانی غزالی، رابطة معرفت عقلی و قلبی مورد تحلیل قرار بگیرد. بر این اساس نشان داده
می شود که رسیدن به بالاترین مراتب معرفت که در اندیشة غزالی به قلب نسبت داده شده
است، نه تنها پس از طی مقدماتی ممکن می شود که در حوزة معرفت عقلانی است، بلکه
اساسا خود معرفت قلبی استکمال عالی همان معرفت عقلی به شمار می آید
Machine summary:
"تریگر تحلیل خود را از مفهوم "مشاهده " نزد غزالی این گونه خلاصه می کند: مشاهده : (١)رؤیت عقلانی واقعیت های معقول به صورت "واضح "، "بی نیاز از تلاش "، "بلاواسطه "، و "غیر استدلالی " است ؛ (٢) یقینی است ، یعنی امکان خطا در آن وجود ندارد؛ (٣) از طریق نور یقین به دست آمده است که نوع خاصی از اشراق الهی است ؛ (٤) استکمال تعقل است ، همان طور که رؤیت مادی مرحلۀ کامل تخیل است ؛ (٥) تنها تفاوت مشاهده و تعقل در درجۀ وضوح و کشف آن دو است ؛ (٦) به خاطر تعلق روح به جسم حصول مشاهده برای روح در طول زندگی سخت است ؛ (٧) تنها بعد از مرگ است که روح مشاهدة کامل از حقایق معقول را به دست می آورد (اما تنها آن حقایقی که در طول حیات شناخته است )؛ (٨) این است معنای رؤیت خداوند در آخرت ؛ (٩) به هر حال چون آنچه انسان پس از مرگ "مشاهده " خواهد کرد، همان معرفتی است که در طول حیات به دست آورده ، رتبۀ مشاهدة هر انسان در آخرت به درجۀ تعقل او در دنیا بستگی دارد؛ (١٠) تفسیر غزالی از رؤیت خداوند به عنوان استکمال تعقل ، در تضاد با سنت اشعری قرار می گیرد و تأثر فلسفی او را منعکس می کند."