Abstract:
اعجاز قرآن از جمله مسایل محوری در مباحث اندیشمندان است. ابوسلیمان خطابی و عبدالقاهر جرجانی از صاحب نظران در این عرصه هستند که وجه اعجاز قرآن را در نظم آن مطمح نظر قرار داده اند. جستار حاضر، با روش توصیفی ـ تحلیلی و با رویکرد مقایسه و نقد، به بررسی آرای خطابی و جرجانی در زمینه اعجاز قرآن کریم پرداخته است. خطابی معتقد است که اساس بلاغت در قرآن به گونه ای است که اگر لفظی از جای خود برداشته شود و لفظ دیگری به جای آن قرار گیرد، سخن تباه می گردد یا شکوه و جلوه ای که داشته، از میان می رود و در نتیجه، بلاغت رخت برمی بندد. لیکن نظریه نظم از منظر جرجانی با نحو مرتبط است. از دیدگاه وی، نظم از طریق ادراک معانی نحوی محقق می گردد و این ادراک از طریق گزینش نیکو میسر است. وی معتقد است که لفظ در نظم، تابع معناست. همچنین، ارتباط میان الفاظ، مانند ارتباط های نحوی، به خودی خود، به نظم منجر نمی شود، بلکه ترتیب معانی و ساختار آن در ذهن متکلم است که موجب نظم می شود. خطابی و جرجانی هر دو اعجاز تاثیری قرآن را می پذیرند، ولی تحدی قرآن را در نظم آن دانسته اند. تامل در نظرات این دو اندیشمند نشان می دهد که رویکرد خطابی در البیان بلاغی است، اما جرجانی در دلائل الاعجاز رویکردی نحوی ـ بلاغی و در عین حال، هنری دارد. در حقیقت، جرجانی اندیشه نظم را به کمال رساند، به گونه ای که اکنون از نظر بسیاری، مهم ترین وجه اعجاز محسوب می شود.
Miracles of the Quran are those of the key issues disscused by the thinkers. Abusoleiman Khataei and Abdolghaher Jorjani are considered as the leading figures of the field that have paid close attention to the miracle aspect of the Quran in terms of poetry. The present study is meant to examine Khataei and Jorjani s views on the miracles of the Quran based on a descriptive-analytic approach and through comparing and critiquing. Khataei holds that the nature of the Quran is in a way that if a word of it is replaced with another word, the word will lose its intended meaning or its glory, and therefore, its rhetoric will go away. On the other hand, Jorjani holds that the structure of the Quran is related to the poetic aspect of it. He believes that the poetic aspect can be understood through the structural meanings, and this understanding is possible through a nice selection. He also believes that a word in the poetry is a function of semantic. Moreover, the relation between the words, unlike structural relations, does not lead to poetry, yet it is the order of the meaning and their structures in the mind of the speaker that makes poetry. Both Khataei and Jorjani accept the effect of the miracle of the Quran, but they see its uniqueness in its poetry. Considering these two thinkers’ ideas, we can understand that Khataei’s approach in Albayan is rhetoric, but that of Jorjani in Dalaelolejaz is structural and rhetoric as well as artistic. In fact, Jorjani has perfected the poetic thought in a way that, at present, many consider it as the most important aspect of the miracle.
Machine summary:
خطابی دربارة تبیین دیدگاه قائلان به صرفه مینویسد: «گروهی معتقدند که علت اعجاز قرآن، صرفه است (یعنی بازداشتن ارادهها از معارضه، با وجود توانایی انجام آن)، اما به این دلیل که مانع، امری غیرمعمول بود؛ مانند سایر معجزهها گردید» (همان: 22ـ23).
همانگونه که ملاحظه میشود، خطابی میان اقوال مختلف که دربارة اعجاز قرآن گفتهاند، جمع کرد که این جمع وی، مناقض برخی بر برخی دیگر نیست و جمعش بر شناخت عمیق در زیبایی کلام و بلاغت حقیقی دلالت دارد (ر.
جرجانی صرفه را نیز رد میکند و معتقد است اگر عجز بر عرب مستولی شده باشد و علم به چیزی را که داشتهاند، از دست داده باشند، در این صورت، اعجاز قرآن بر آنان عظیم نمینمود، بلکه تعجب آنها باید از عجزی میبود که بر آنها مستولی شد و اینکه چرا بابی که برای آنها باز بوده، بسته شدهاست (ر.
گرچه کلام جرجانی در این باب از نظر برخی محققان صحیح و قابل قبول نیست؛ زیرا آنان معانی قرآن را نیز معجزه و وجه تحدی میشمارند و معتقدند عبارت «مثله» را عام و شامل مانند قرآن، در الفاظ و معانی و دیگر ویژگیهای آن میباشد (ر.
از این رو، معیار و ملاک بلاغت نظم قرآن در نزد وی اینگونه است: «لفظ در جای خود چنان باشد که اگر از آنجا برداشته شود و لفظ دیگری به جایش آید یا معنا به کلی تغییر میکند و موجب تباهی مقصود میگردد، یا آنکه رونق و جلوة خود را از دست میدهد و از درجة بلاغت مطلوب ساقط میگردد» (همان: 29).