Abstract:
ادیان الاهی به ویژه دین اسلام» بر تحقق عدالت در همه ابعاد زندگی تاکید دارند؛ اما همواره بین
اندیشمندان مسلمان در مفهوم عدالت و روش کشف آن» اختلاف نظر بوده است. در این میان مباحث
عدالت اقتصادی به دلیل ارتباط مستقیم با حیات و معیشت انسانها وحقوق اقتصادی ایشان» بیش از سایر
حوزهها نظر اندیشمندان مسلمان را به خود جلب کرده است.
رابطه عدالت اقتصادی و حقوق اقتصادی و همچنین ویژگیهایی همچون اصل امضایی بودن فرامین شارع
مقدس در امور اقتصادی و جایگاه عرف و بناء عقلا در تعیین مصادیق حقوق اقتصادی» سبب تفاوت
ماهوی مباحث روش شناسی عدالت در حوزه اقتصاد با سایر حوزههای عدالتپژوهی می گردد.
نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که فضای کلی «مبناگرایی» بر روش اندیشمندان مسلمان در
مباحث عدالت اقتصادی» حاکم بوده است. با تحلیل این نظریات» چهار گونهی مینا گرایی نصمحورا»
(مینا گرایی «مبناگرایی فطری- ولایی» و «مبناگرایی منسجم کا رکردگرا» به عنوان مهمشرین روش -
های شناخت عدالت اقتصادی در آثار اندیشمندان مسلمان» مشاهدد میشود.
این پژوهش نشان میدهد روش مبناگرایی منسجم کارکرد گرا» نسبت به سایر روشهاء برای شناخت
عدالت اقتصادی در آموزههای اسلامی» از اصالت و کار آمدی بیشتری برخوردار است.
Machine summary:
با تحليل اين نظريات ، چهار گونـه ي «مبنـا گرايـي نـص محـور»، «مبنا گرايي علي»، «مبناگرايي فطري- ولايي» و «مبناگرايي منسجم کارکردگرا» بـه عنـوان مهمتـرين روش - هاي شناخت عدالت اقتصادي در آثار انديشمندان مسلمان ، مشاهده ميشود.
اين پژوهش نشان ميدهد روش «مبناگرايي منسـجم کـارکردگرا» نسـبت بـه سـاير روش هـا، بـراي شـناخت عدالت اقتصادي در آموزه هاي اسلامي، از اصالت و کارآمدي بيشتري برخوردار است .
البته بايد توجه کرد که عدالت اقتصـادي در مکاتـب بشـري، براساس انديشه هاي بنيان گذاران آن ها تکوين يافته و اصولش مشـخص شـده اسـت ؛ امـا در اقتصـاد اسلامي با ساختمان نظري ازپيش تکميل شده اي روبه رو هستيم ؛١ ازاين رو تبيين روش شناختي اصـول عدالت اقتصادي در آموزه هاي اسلامي ضروري است .
گفتني است در اقتصاد اسلامي، که زيرمجموعۀ علوم اجتماعي اسلامي است ، مهم ترين رکن در تعريف عدالت ، «حق » است ؛ به تعبيرديگر، تحقق يا عدم تحقق عدالت ، منوط به تشخيص حـق و ذي حق و پس از آن دقت در رسيدن حق به ذي حق است ؛ ازاين رو، روش انديشـمندان اسـلامي در عدالت اقتصادي بـا روش ايشـان در مباحـث فقهـي و حقـوقي ارتبـاط تنگـاتنگي دارد؛ بـااين همـه ، ويژگيهايي همچون اصل امضايي بودن اوامر شارع در اقتصاد، جايگاه بناي عقلا و عرف در تعيين مصاديق حقوق اقتصادي و اصل ارشادي بودن دستورات ديني در قراردادها، سـبب ايجـاد تفـاوت - هايي در روش مواجهه انديشمندان مسلمان با مسائل عدالت در حوزة اقتصاد شده اسـت .