Abstract:
صحرای غربی و کشمیر قدیمی ترین بحران های حل نشده ی بجای مانده از دوره استعمار است و هردو سرنوشت یکسانی نیز پیدا کرده اند با وجود اینکه برای هر دو سرزمین اجرای قاعده حق تعیین سرنوشت در قطعنامه های شورای امنیت پیش بینی شده اما با توجه به فراز و فرودهای مختلف و پیچیده منطقه ای و بین المللی سرنوشت هر دوی این جنبش ها به دست فراموشی سپرده شده است. علت ناکارایی این قاعده که ابتدا با قطعنامه 1514 برای استعمار زدایی تصویب شد ولی امروزه فراتر از آن مورد استفاده قرار می گیرد عدم وجود کنوانسیون و یا معاهده بین المللی ویژه این اصل است. حق تعیین سرنوشت نباید با قاعده آمره«تمامیت ارضی» تداخل داشته باشد اما امروزه بسیاری از حقوقدانان بخصوص طرفداران حقوق بشر بر این باور هستند که هیچ قاعده ای مقدس تر و آمرانه تر از حرمت انسان و حقوق شهروندان نیست. یکی از مشکلات فعلی خاورمیانه نیز تفسیر همین دو حرف است.
The Western Sahara and Kashmir are the oldest unresolved crises left behind the colonial period which have the same fate. Although the executing the regulation of fate determination has been foreseen for both territories in the Security Council resolutions، the destiny of both movements have been forgotten due to various regional and international ups and downs. The reason of inefficacy of this rule، which was initially submitted by 1514 resolution for decolonization، but at present is used beyond that، is the absence of a convention or special international treaty for this principle. The right to fate-determination should not interfere with the common sense of "territorial integrity". But today، many lawyers، especially human rights activists، believe that there are no more sacred and more devious rules than human dignity and the rights of citizens. One of the current problems in the Middle East is the interpretation of the two terms.
Machine summary:
اما طرف های دیگر هرگونه راه حل سیاسی را رد نگاهی به وضعیت فعلی صحرای غربی از ابعاد تاریخی ، سیاسی ، حقوقی و قانونی از نظر تاریخی صحرای غربی در دوره کوتاهی با پادشاهی مراکش وابستگی داشته اما تاریخ ممتد و متوالی نیز مستقل از هرگونه دولت مرکزی بوده و بصورت قبیله ای اداره می شده است تا زمانیکه به استعمار اسپانیا ملحق شد هردو طرف اصلی منازعه دلایلی دارند که بخشی از حقیقت است پولیساریو بطور عمده بر قطعنامه های سازمان ملل و بر حق تعیین سرنوشت و مصوبات شورای امنیت در خصوص صحرای غربی تاکید دارد در حالیکه بیش از ٤٠ سال از الحاق صحرای غربی توسط مراکش می گذرد و مصوبات شورای امنیت نتوانسته است کوچکترین تغییری در حل مشکل ایجاد نماید بنا بر این تمسک پولیساریو به حق تعیین سرنوشت تا کنون بیفایده بوده است زیرا اراده جهانی بر استقلال صحرای غربی نیست و تا زمانیکه اراده قوی جامعه بین الملل بر اجرای امری قرار نداشته باشد تحقق آن بسیار مشکل و یا پر هزینه خواهد بود.
مراکش از یکسو و الجزایر و پولیساریو از سوی دیگردر خصوص مفاهیم و موضوعات تاریخی ، سیاسی و حقوقی و از جمله در تفسیرسلسله حاکمیت های منطقه و در مورد واژه هایی مانند سرزمین مستعمره ، شعب (ملت ) صحرایی ، استعمار زدایی و حق تعیین سرنوشت - ملت های تحت استعمار مندرج در معاهدات بین المللی از جمله معاهده ١٩٠٧ لاهه ، قراردادهای ژنو ١٩٤٩، فصل یکم و یازدهم منشور سازمان ملل و قطعنامه های سازمان ملل مانند ١٥١٤ در خصوص استقلال مستعمره های سابق ، اختلاف نظر دارند که در فصول بعدی بطور جداگانه به آنها خواهیم پرداخت (خلفی ، ٢٠٠٣) در سال ١٩٦٦- مجمع عمومی سازمان ملل با صدور قطعنامه ٢٢٢٩ برگزاری رفراندوم برای تعیین سرنوشت صحرای غربی و تعیین سرنوشت این ملت را حق مسلم صحرایی ها اعلام نمود.