Abstract:
جراحی زیبایی از موضوعات مستحدة فقهی است؛ گر چه به شکل امروزین آن در دوران
پیشین مطرح نبوده اما ریشههای بحث در متون دینی و منابع فقهی ما در دسترس است. حکم
فقهی جراحی زیبایی از دو منظر عنوان اولی و عنوان انوی بررسی میشود. در حکم اولی
اکثر فقهای امامیه قائل به اباحه هستند و عدهای هم قائل به حرمت میباشند. از ادله قائلین به
اباحه میتوان به اصالة الاباحه و قاعدة سلطه اشاره نمود. قائلین به حرمت حکم اولیة جراحی
زیبایی به دلایل حفظ نفس از ضرر و اضرار» تغییر خلقت خدا و مالک حقیقی بودن خداء
تمسکک نمودهاند. در برخی عناوین ثانویه حکم به اباحة جراحی زیبایی شود. غرض عقلایی»
اضطرار» ضرورت» عسر و حرج» اهم و مهم و مصلحت از عناوین ثانویهای هستند که جواز
جراحی زیبایی را ثابت میکنند. در برخی موارد گر چه حکم اولای جراحی زیبایی اباحه
است اما فقها بر اساس عناوین ثانویه حکم به حرمت نمودهاند. از این عناوین ثانویه میتوان
به مس و نظر حرام، تدلیس، غرور، اسراف و ضرر اشاره نمود.
Machine summary:
قائلین به جواز، طبق این اصل عملی این گونه استدلال میکنند که چون دلیلی بر حرمت عمل جراحی زیبایی نداریم حکم آن فینفسه اباحه است مگر اینکه همراه با حرام یا مستلزم کار حرام باشد که بحث آن در عناوین ثانویه خواهدآمد.
پس هنگامی که ما این فرض را پذیرفتیم که مردم بر اموال خویش مسلط هستند (به شرط عدم استفادة آن در معصیت) و تصرف در اموال دیگران بدون اذن و اجازة آنان جایز نباشد؛ پس به طریق اولی باید پذیرفت که مردم بر نفوس خویش مسلط هستند، زیرا سلطه بر نفس و جان خود، به حسب رتبه بر سلطه بر مال مقدم است، بلکه علت و ملاک سلطه بر مال، سلطه بر خود است؛ چرا که مال انسان محصول کار انسان است و کار او نتیجة فکر و قوای اوست و چون از جهت خلقت و تکوین، انسان مالک جان، فکر و قوای خویش است در نتیجه مالک اموالی که از ثمرة تلاش آنها به دست میآید نیز میباشد.
در مورد موضوع جراحی زیبایی، صرف زیبایی هیچگاه به حد اضطرار نمیرسد و فقط در زمانی که جنبة درمان به خود میگیرد بحث اضطرار مطرح میشود؛ به این معنی که اگر برای سلامتی جسمی و یا روحی راهی به جز انجام آن ندارد در این صورت از نظر فقهی نیز اشکالی در آن نیست.
اما سؤالی که مطرح میشود این است که در موارد زیبایی با در نظر گرفتن احتمال ضرر در تمام اقسام جراحی زیبایی، میتوان حکم به جواز کرد؟ البته با فرض اینکه هیچ دلیل دیگری که اهم باشد در اینجا وجود نداشته باشد مانند اضطرار، حرج و...