Abstract:
البدء و التاریخ در بزنگاه عصر تدوین تمدن اسلامی به قلم مقدسی تالیف شده و کشمکشهای گفتمانی اندیشمندان در آن بازتاب یافته است. در عین حال، محققان معاصر آن را نمونهای از نگرش عقلانی- فلسفی به تاریخ در سنت تاریخنگاری اسلامی دانستهاند. بنابراین بازیابی «ایده کلیدی» مقدسی در نگارش البدء و التاریخ و «معنای بنیادین» آن، به عنوان مسئله مقاله حاضر، مهم و ضروری مینماید. در پاسخ بدین مهم، مقاله درصدد نقد تاریخی البدء و التاریخ و بازاندیشی در آن با تکیه بر مبانی نظری تعیّن اجتماعی و فرهنگی معرفت و همچنین کاربست تفسیر خلاصهوار به مثابه روش خوانش و نقد متن است؛ امتزاجی که مقاله را عملا به یک مطالعه موردی در حوزه «جامعهشناسی معرفت هرمنوتیکی» برای کاربست در نقد متون تاریخی مبدل کرده است. از خوانش البدء و التاریخ بر مبنای این چارچوب چنین برمیآید که گسترش انسانگرایی اسلامی قرن چهارم، که همراه با جهانوطنی، دیانتگریزی و فردگرایی بوده است، به مثابه بخشی از مولفههای تاثیرگذار اما طردشده ذیل گفتار بدعت در بافتار تاریخی این عصر، بدان گونه که جوئل کرمر بدان میپردازد، زمینهای را شکل داد که مقدسی به نگارش کتاب خود از منظر کنش گفتمانی معطوف به سلطه/طرد بپردازد. در فصول مختلف کتاب، وی واکنش منفی خود به این شرایط را نشان میدهد و راه برونرفت از این شرایط به زعم خویش بحرانی را بازگشت به سنتگرایی شریعتمحورانه و تفسیر راستکیشانه مبتنی بر آن به مثابه تنها چارچوب ارزشمند در ساماندهی به زندگی مسلمانان میبیند. بنابراین بر خلاف خوانش عقلگروانه از این اثر، بازخوانی گذشته و روایت رویدادها در این اثر در چنین راستایی به شکل جدلی و هنجارین تدوین و بازنمایی شده است که ضروری است در نقد تاریخی گزارشهای آن مورد توجه قرار گیرد.
Al-Badʿ va al-Târikh have been written in the formation period of Islamic Civilization by Maqdasi and reflects the discursive struggles of scholars of his era. At the same time، contemporary scholars have described it as an example of rational-philosophical attitude to history in the tradition of Islamic historiography. This paper is an attempt to historically criticize al-Badʿ va al-Târikh and to re-think it according to the theoretical foundations of the social and cultural determination of knowledge، as well as the use of the summary interpretation as a method for reading and criticizing texts، which makes this paper a case study in the field of "hermeneutical sociology of knowledge" applied to the criticism of historical texts. According to a reading of al-Badʿ va al-Târikh based on this framework، the spread of Islamic humanism in the fourth century A.H.، which had been accompanied by cosmopolitanism، a kind of secularism، and individualism، as a part of the influential components of the historical context of this period، but rejected as heretic، as Joel Craemer deals with the matter، had created a background on which Maqdasi wrote his book as a discursive act towards the domination/exclusion conditions. In the various chapters of the book، he shows his negative reaction to these conditions and a way out of it by returning to the traditional Shari'a and orthodox interpretation of it as the only valuable framework for organizing the lives of Muslims. Therefore، contrary to the rational readings of this work، the past retelling and the narrative of events in this work have been formulated and represented in a controversial and normative way، which must be considered in the historical criticism of its accounts.
Machine summary:
بنابراین بازاندیشی این دست از کتب امکان بازشناسی نظم گفتمانی حاکم بر مؤلف و متعاقب آن رهزنی بر بافتار تاریخی حاکم بر نگارش را فراهم می کند تا افق های نوینی برای نقد سنت فراهم شود (ارکون ، ١٣٩٥، الجابری، ١٣٨٩) به خصوص که این آثار در عصر تدوین یعنی زمانه ای که میراث شفاهی و موضوعی متقدمان ، به شکل مکتوب و منظم مجدد تدوین شد و آثاری جامع مانند تفسیر جامع البیان و تاریخ الرسل و الملوک طبری پدید آمد و در نتیجه جامعیت و در ضمن مانعیت آن ها که تحت تأثیر گرایش های فکری مدونان قرار داشت ، نظام دانش اسلامی نیز منظم و منسجم شد (الجابری، همان : ٨٧-١١٣؛ شرفی، ١٣٨٢) از این روی نقد تاریخی به مثابه رویکرد و روش در بررسی متون میراث از اهمیت فراوانی برخوردار است .
انسان گرایی اسلامی: نسبت ایده کلیدی مقدسی و بافتار به حاشیه رانده شده جامعه ایران اسلامی اکنون با پذیرش تفسیر خلاصه وار به مثابۀ روش تفسیر البدء و التاریخ و همچنین ایدة تعین اجتماعی و فرهنگی معرفت به مثابۀ مفروضۀ مقاله ، می کوشیم تا در ادامه از معنای بنیادی و ایدة کلیدی مقدسی از نگارش کتابش پرده برداریم با اعلام این امر که کاربست این روش در خوانش متن پیش روی، خود یک «ایده » در سطح «به آزمون گذاری نظریه » است و بدین ترتیب از منظر اعتبارسنجی باید مورد سنجش قرار گیرد و نه روشی قطعی برای اعلام پایان گشودگی متن به سمت خوانش های دیگر از متن و روش های دیگر.