Abstract:
حکومت پهلوی سعی داشت ساختار سینما را در جهت خواستهای خود، مصادره بهمطلوب کند و بهخدمت گیرد، البته تا اندازه زیادی نیز موفق شد. ازاینرو در این پژوهش تلاش شده است براساس نظریه نقش اجتماعی رسانههای جمعی و تاثیر آنها بر دگرگونی ارزشهای جوامع، سینمای ایران در تحولات سیاسی و فرهنگی دوران منتهی به انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. در همین راستا، فرضیه تحقیق نیز بر این امر استوار است که سینما، بهعنوان رسانهای حکومتی، متولی سیاستگذاریهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی است و تصاویری کاریکاتورگونه و ناقص از تحولات و شرایط ایران ارائه میداد که سرانجام نیز عواملی مانند شیوع ابتذال در بدنه سینمای فارسی و حمایت این رسانه از حکومت، موجب شد تا در دوران انقلاب، سینما بهعنوان یکی از عناصر اصلی ساختار فرهنگی، سیاسی و اجتماعی پهلوی، باعث سرخوردگی مردم از سیاستهای فرهنگی حکومت شود و در جریان اعتراضات و مخالفتهای مردمی بر علیه ابزار تبلیغی حاکمیت پهلوی و شکلگیری انقلاب، جایگاهی ویژه بیابد.
The Pahlavi government tried to use and serve the cinema form in accordance with its demands, and, to a large extent, it succeeded. Therefore, in this paper, it has been attempted to study the cinema of Iran in the political and cultural developments of the period leading up to the Islamic revolution based on the theory of the social role of mass media and their impact on the transformation of values of societies. In the same vein, the research hypothesis is based on the fact that cinema, as a government media, taken as a media for propagating cultural, social, political, and even economic policies, provided caricature-like and incomplete pictures of Iran's developments and conditions. The fact ultimately led to factors such as the outbreak of vulgarity in the body of Persian cinema; this media`s support of the government led to the public disillusion of the cinema as one of the main elements of the Pahlavi's cultural, political and social structure during popular protests and oppositions against the propaganda tool of Pahlavi's rule and, in this way, supported revolution.
Machine summary:
در همین راستا، فرضیه تحقیق نیز بر این امر استوار است که سینما، بهعنوان رسانهای حکومتی، متولی سیاستگذاریهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی است و تصاویری کاریکاتورگونه و ناقص از تحولات و شرایط ایران ارائه میداد که سرانجام نیز عواملی مانند شیوع ابتذال در بدنه سینمای فارسی و حمایت این رسانه از حکومت، موجب شد تا در دوران انقلاب، سینما بهعنوان یکی از عناصر اصلی ساختار فرهنگی، سیاسی و اجتماعی پهلوی، باعث سرخوردگی مردم از سیاستهای فرهنگی حکومت شود و در جریان اعتراضات و مخالفتهای مردمی بر علیه ابزار تبلیغی حاکمیت پهلوی و شکلگیری انقلاب، جایگاهی ویژه بیابد.
(کشانی، 1386: 78 و 79) در این دوره و تا اواخر دهه40، مهاجرت به شهر و افزایش شهرنشینی بسیار کند و حتی سیاستهای اتخاذی حکومت برمبنای نگه داشت روستائیان در روستاها بود؛ در همین دوره تاریخی، سیاستهایی مانند «انقلاب سفید شاه و میهن» که در دی ماه 1341 اعلام و در بهمن ماه همان سال مردم برای تأیید این اصلاحات به پای صندوقهای رأی رفتند، نمونهای از ساختار فرهنگی و سیاسی در حال تغییر ایران در دوره پهلوی دوم بود.
نمودار زیر رابطه میان ساخت فرهنگی دوره پهلوی، فیلم و مخاطبان را نشان میدهد: (رجوع شود به تصویر صفحه) نمودار شماره 3: رابطه میان سیاستگذاران فرهنگی حکومت، فیلم و مخاطبان فیلم با نگاهی به تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوره پهلوی دوم، میتوان بیان داشت که در تمایل محمدرضا شاه به برقراری مدرنیته غربی در ایران، گریزی از مظاهر این مدرن شدن هم نبود؛ سینما بهعنوان یکی از نمونههای مدرنیته در دنیای جدید، اگرچه جای پای خود را در سالهای پیش از این در ایران باز کرده بود، اما این بار به حضور تأثیرگذار خود در نقشآفرینی در تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران دوره پهلوی رسمیت داد.