Abstract:
«پی شیران گرفتن و ران گوران خوردن» از مثلهای بسیار کهن ایرانی است که در منابع اولیه امثال و حکم عربی هم صورتهایی از آن آمده و اتفاقا مفهوم آن با عبارتی از قرآن کریم نیز قابل تطبیق است. این مثل امروزه چندان کاربردی ندارد؛ اما در گذشته در بسیاری از متون، به تناسب موضوع و در زمینههای مختلف بهکار رفته است. ما با جستوجو انواع کاربرد آن را در متون فارسی قرن چهارم بدین سو شناسایی کردهایم. مثل دیگری با عناصر «شیر» و «ران گور» در متون فارسی یافتهایم که معنی و مفهوم آن با معنی و مفهوم این مثل تفاوت دارد. در بخش دیگر مقاله، مثلی با محوریت «کلاغ» معرفی کردهایم که مفهوم آن در تقابل با این مثل است.
“Pey e siran gereftan va ran e guran xordan” is one of the ancient Iranian proverbs whose some of the forms have been quoted in primary resources of Arabic proverbs. By the way، its concept is also applicable to the Quranic verse. It is not so practical today، but in the past، it has been used in many texts، in agreement with the subject and in various fields. We have identified it in Persian literature of the 4th century by investigating different types of sources. Furthermore، we have found the proverb containing the same elements as “sir” (lion) and “ran e gur” (the thigh of Zebra)، whose meaning is different from the meaning of this proverb. Subsequently، we have introduced another proverb centered on "crow" whose meaning is the opposite of the present proverbs.
Machine summary:
٤٢٩ق ) در مدح امير محمد فرزند سلطان محمود غزنوي با کاربرد اين مثل ميان «پي شير» و «درگه شاه » تناظر برقرار کرده و اين گونه بر ضرورت پيروي زيردستان از شاه تأکيد ورزيده است : ران گوران خورد آن کس که رود در پي شير درگه شاه ، پي شير است ؛ آنک ٥ درگاه (فرخي سيستاني، ١٣٨٨: ٣٥١؛ نيز دهخدا، ١٣٦٣: ٢/ ٨٦٠) فخرالدين اسعد گرگاني (ف .
٥٩٥ق ) نيز در «نکوهش حاسدان » آنان را به پروانه (حيواني گوشتخوار شبيه به يوز، سياه گوش ) و خود را به شير تشبيه کرده است : پروانه وار در پي شيران نهند پي گر بايد از کفلگه گوران کبابشان (خاقاني شرواني ، ١٣٧٨: ٣٣٠؛ نيز دهخدا، ١٣٦٣: ٩٩٩/٢) محمد غازي ملطيوي در روضۀالعقول (تأليف ٥٩٨ق ) در شرح احوال خود و بيان اينکه دانش خود را نتيجۀ شاگردي کردن در محضر پدرش و «ملازمت رکاب عالي » او دانسته ، اين مثل را به شکلي تازه به قلم آورده است : 102 من مدتي مديد در خدمت شرف مثول يافتم و يک چندي به عز قبول مخصوص شدم و از يمن استلام ذخاير مفاخر ساختم ، و از نتايج انفاس نفيس حظي وافر و نصيبي متکاثر برداشتم و بر اقتباس فضايل و اقتناص فواضل مثابرت نمودم و فوايد فراوان و فرايد بي پايان در ضبط آوردم و ...
اين بيت مقبول طبع عامه قرار گرفته و مثل شده و در متون فارسي نيز با تغيير شکل جزئي به کار رفته است ؛ ازجمله در انس التائبين شيخ احمد جام ژنده پيل (ف .