Abstract:
منطق فهم دین یا به تعبیری دیگر هرمنوتیک دین، نوعی تفسیر تاویلی است که ناظر بر فهم دین، متون دینی و سایر آموزههای دین میباشد. روش و منطق فهم دین در تفکر ابوزید بر مبنای هرمنوتیک فلسفی استوار است. متون باید در افق تاریخی نویسندهـ خواننده به فهم درآید، فرهنگ جاهلی و زمان نزول متن قرآن به شدت در فهم آن تاثیرگذار است. در عصر حاضر برخی از آیاتی که برای فرهنگ جاهلی بوده دیگر قابل بهرهوری نیست. در امر فهم دین، پیشفرضهای مفسر تعیینکننده معنا و مراد نویسنده میباشد. دین از متون دینی به خاطر بشری بودن متون دینی کاملا جدا است. از این رهگذر میتوان هرگونه فهمی را به متن بدون ترس از حقیقتزدایی، تزریق نمود. در یک فرایند دور هرمنوتیکی، میتوان قرائتهای متعددی از یک متن به دست داد. حقیقت این است که هرمنوتیک فلسفی و انواع تفسیری که بر مبنای آن به فهم دین و سایر موضوعات میپردازند، غیر روشمند میباشند. منطق فهم دین و متون دینی بر روشهای علمی و عقلانی استوار هستند. مخاطب متون دینی عموم بشر بصورت فراتاریخی و فرامکانی است. این سخن ابوزید که متون دینی برای زمان جاهلی، قوم خاص و با زبان خاص و کاربرد برای همان زمان دارد، واقعا قابل دفاع نیست.
Machine summary:
"با این بیان، برای فهم متن قرآنی باید از روش تحلیل زبانی استفاده کرد، چرا که قرآن متن زبانی است که در طول بیش از بیست سال شکل گرفته و شکلگیری آن نیز با توجه به واقعیات و فرهنگ روزگار خود بوده است (ابوزید، 1994، 197).
تأثیر زبان وحی در تفسیر متن ابوزید، بر این نکته تأکید میورزد که در مورد زبان وحی، دو نظریه وجود دارد: الف) برخی معتقدند که خداوند کلام خود را بر جبرئیل آموخت و او نیز همان را بر پیامبر نازل کرد.
این که قرآن کریم آن نوع حرکت را غلط شمرده، دلیل بر آن نیست که اگر قرآن وجود جن را مطرح کرده از جهت مماشات با فرهنگ قوم بوده، به این معنا که وجود جن غیر واقعی بوده و قرآن برای اینکه به مماشات و همراهی با فرهنگ قوم بپردازد آنرا مطرح کرده باشد.
عدم دخالت پیشفرضها در تفسیر دین و قرآن اشکال همۀ طرفداران نظریۀ تعدد قرائتها این است که با توجه به خود متن قرآن، موقتی بودن احکام اسلامی را مطرح نمیکنند، بلکه با پذیرش پیشفرضهای بروندینی، بدون التزام به ساختار زبانی متن این نظریه را ارائه میدهند.
در واقع اگر پیشفرضهای فوق برای تفسیر متن پذیرفته شود، نه تنها بسیاری از احکام اجتماعی اسلام، بلکه برخی از عقاید اسلامی نیز باید کنار گذاشته شود و طرح آنها در قرآن فقط جنبۀ تاریخی دارد، نه آنکه همۀ عقاید و احکام قرآنی مطابق با واقع بوده و اعتقاد به آنها ضروری باشد (هادی، پیشین، 322)."