Abstract:
درباره وحدت شرایع دیدگاههای متعددی مطرح است. برخی شرایع الاهی را فقط در اصول دین مشترک دانستهاند؛ ولی عدهای برآنند که شرایع الاهی علاوه بر اشتراک در اصول، در برخی فروع عملی نیز اشتراک دارند. قائلان به اشتراک نیز درباره نسخ شرایع پیشین آرای متفاوتی دارند. مشهور فقیهان مذاهب اسلامی معتقد به نسخ شرایع پیشیناند و عدهای به نسخ جزئی این شرایع قائل شدهاند و برخی نیز از نسخنشدن شرایع سخن به میان آوردهاند. فرضیه این پژوهش آن است که برخلاف بسیاری از دیدگاههای مهم در این موضوع، شرایع الاهی علاوه بر اشتراک در اصول، در بیشتر فروع عملی نیز اشتراک دارند. از اینرو، مسلمانان میتوانند به آموزههای الاهی شرایع گذشته در صورت صحت نقل و واقعنشدن تحریف، به جز در مسائل خاص، همانند آموزههای شریعت اسلام عمل کنند.
Machine summary:
بخش دوم، آموزههایی است که از شرایع پیشین در قرآن و سنت اسلامی مطرح شده است؛ اما اسلام این آموزهها را فقط متعلق به شرایع گذشته دانسته و نسخ آنها را در شرایع دیگر یا اسلام اعلام کرده است، مانند تحریم گوشت برخی چهارپایان در شریعت یهود (و علی الذین هادوا حرمنا کل ذی ظفر و من البقر والغنم حرمنا علیهم شحومهما إلا ما حملت ظهورهما) 1 و ممنوعیت کار در روز شنبه در این شریعت (و قلنا لهم لا تعدوا فی السبت و أخذنا منهم میثاقا غلیظا) 2 که برخی از این احکام کیفری در شریعت حضرت عیسی7 نسخ و برای بنیاسرائیل مباح شد (و مصدقا لما بین یدی من التوراة ولأحل لکم بعض الذی حرم علیکم).
اما درباره بخش سوم، که آموزههای شرایع سابق در کتاب و سنت اسلامی بدون تأیید یا انکار نقل شده، میان عالمان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد که برخی از مفسران و فقیهان اسلامی این آموزهها را در ردیف آموزهها و احکام منسوخ شرایع پیشین میدانند که عمل به آنها برای مسلمانان مشروع نیست؛ اما به نظر عدهای دیگر این بخش از آموزههای شرایع تا زمانی که نسخ آنها ثابت نشده، الاهیبودن و حجیت آنها برای مسلمانان باقی است و پیروان شریعت پیامبر خاتم میتوانند به این احکام و معارف نیز رجوع کنند و آنها را سرلوحه افکار و رفتار خود قرار دهند.
مؤید این نکته آیات متعددی از قرآن کریم است که برای اثبات برخی امور، پیامبر یا مسلمانان را به مراجعه به اهل کتاب یا منابع شرایع آنان فرمان داده است، از جمله در آیات 43 نحل و 7 انبیاء مسلمانان را مأمور به پرسش از عالمان اهل کتاب کرده است (فاسئلوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون) و در آیه ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج3، ص338؛ متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج1، ص200.