Abstract:
مجتهد شبستری تفسیر متون وحیانی را مشمول قاعدة عام هرمنوتیکی، یعنی «توقف فهم بر منطق پرسش و پاسخ» میداند و معتقد است: این پرسش و پاسخ مبتنی بر پیشدانستهها، علایق و انتظارات مفسر است و فرایند فهم را تابع دور هرمنوتیکی میداند که همة این نکات بر محورهای اساسی نظریة «هرمنوتیک فلسفی» منطبق است. این پژوهش بر اساس روش «توصیفی –تحلیلی»، ضمن بررسی تطبیقی اندیشه هرمنوتیکی شبستری و هرمنوتیک فلسفی، به این نتیجه رهنمون شده است که اندیشة هرمنوتیکی مجتهد شبستری به سبب جمع خطوط اساسی تحلیل هرمنوتیک فلسفی و اصولی، مثل «قصدگرایی»، «جستوجوی معنای متن در زمینة تاریخی تولید اثر»، «ضرورت تنقیح پیشدانستهها»، و «تفکیک فهم معتبر از فهم نامعتبر»، با تهافت و ناسازواری درونی مواجه است. همچنین آن بخش از نظرات هرمنوتیکی شبستری، که همسو با هرمنوتیک فلسفی است، به بوتة نقد گذاشته شده است.
Machine summary:
هرمنوتیک بهصورت سنتی، از وحدت معنایی متن دفاع میکرد و معتقد بود که هر متن دارای معنای متعین و واحدی است که به مراد مؤلف گرهخورده است، و هرمنوتیک بهعنوان یک هنر یا فن به خدمت گرفته میشد تا مفسر به این معنای نهایی نایل شود؛ اما هایدگر و در ادامه، گادامر با طرح «هرمنوتیک فلسفی و پدیدارشناختی»، هرمنوتیک نسبیگرایانه بنیان نهادند و امکان فهم معتبر، ثابت و غیر تاریخی و وجود معیار تمیز فهم درست از نادرست را انکار کردند (ر.
منشأ بسیاری از نتایج مباحث هرمنوتیکی گادامر و بهتبع آن، مجتهد شبستری این است که آنها معتقدند: فهم یک فرایند هدایتشده از سوی مفسر یا یک حرکت قاعدهمند نیست، بلکه فهم واقعهای است که بر اساس گفتوگوی بین مفسر و متن اتفاق میافتد.
شبستری با پذیرش اینکه فهم یک خصلت دیالکتیکی دارد و حاصل گفتوگوی مفسر و متن است و منطق حاکم بر این گفتوگو پرسشی است که از موقعیت هرمنوتیکی او برمیخیزد و این موقعیت هرمنوتیکی تحت سلطة سنت است، نمیتواند به اموری مثل کشف مراد جدی مؤلف در تفسیر، تفکیک بین تفسیر معتبر از نامعتبر، نقد و تصحیح پیشفرضها برای رسیدن به فهم درست، قایل باشد و پذیرش این دودسته اعتقاد موجب ناسازواری درونی اندیشة هرمنوتیکی ایشان شده است.
هرمنوتیک فلسفی و بهتبع آن، شبستری فهم را واقعهای غیرقابل هدایت و خارج از کنترل مفسر دانستهاند و بر مبنای آن، نتیجه گرفتهاند که هیچ روشی نمیتوان برای آن تعیین کرد، در پاسخ باید گفت: اولا، همة متون نیازمند تفسیر نیست.