Abstract:
ابوالفضل برقعی، از مشاهیر معاصر، معتقد به قرآن بسندگی در تفسیر و بی¬نیازی نسبت به احادیث معصومان است. او برای این مدعای خود دلایلی می¬آورد، از جمله: روشن بودن قرآن و ضرورت تدبّر در آن، عدم نیاز به تفسیر امام بلکه مطلق تفسیر به دلیل قابل فهم بودن قرآن، عدم نیاز به فهم تاویل آیات متشابه، مشکل¬تر بودن متن احادیث نسبت به قرآن، وجود اخبار متناقض و دروغین در روایات تفسیری، ضرورت موافقت روایات با قرآن، عدم وجود تفسیر در صدر اسلام. نقد ادله برقعی و اثبات ضرورت استفاده از احادیث در تبیین قرآن در این گفتار آمده است.
Machine summary:
او برای این مدعای خود دلایلی میآورد، از جمله: روشن بودن قرآن و ضرورت تدبر در آن، عدم نیاز به تفسیر امام بلکه مطلق تفسیر به دلیل قابل فهم بودن قرآن، عدم نیاز به فهم تأویل آیات متشابه، مشکلتر بودن متن احادیث نسبت به قرآن، وجود اخبار متناقض و دروغین در روایات تفسیری، ضرورت موافقت روایات با قرآن، عدم وجود تفسیر در صدر اسلام.
(برقعی، احکام القرآن، بیتا، ص 18) ثالثا اگر واقعا آیات قرآن به تمام معنا روشن است، پس این همه اختلافات تفسیری برای چیست؟ رابعا آیاتی که به تدبر و تعقل در آیات قرآن اشاره دارند نیز، نشاندهندة بینیازی قرآن از حدیث نیستند.
(برقعی، گلشن قدس، بیتا، ص 24) وی در جملهای که در صفحات پیش آوردیم، از قابل فهم بودن آیات، درصدد اثبات کفایت قرآن و عدم نیاز به روایات نبوی و احادیث امامان: است، ولی در جلد دوم کتاب عقل و دین نظری مخالف این را داشته و نوشته است: ...
(برقعی، عقل و دین، بیتا، ج 2، ص96 و 97) قبلا نیز اشاره کردیم که برقعی در بخش اول حیات فکری خود، تبیین قرآن را به استناد قرآن وظیفه رسول اکرم6 دانسته و به آیه 44 سوره نحل استدلال میکند که فرموده است: «و أنزلنا إلیک الذکر لتبین للناس ما نزل إلیهم: ما نفرستادیم بر تو کتاب را مگر آنکه برای مردم آنچه برایشان نازل شده است را بیان کنی.