Abstract:
مفهوم «محاکات» مفهومی محوری در تصور ابنسینا در باب هنر دانسته میشود. حال این پرسش مطرح میشود که اگر ابنسینا نقّاشی را نیز نوعی محاکات میداند، چه ویژگیهایی برای این محاکات قائل است؟ در مقالة حاضر سعیشده تا با بررسی سخنان پراکندهی ابنسینا دربارة نقّاشی به این پرسش پاسخ داده شود. در این مطالعه دیدگاههای زیباییشناختی ابنسینا دربارة محاکات در نقّاشی ذیل سه موضوع کلّی دستهبندی میشود: چیستی محاکات در نقّاشی، لذّت از محاکات در نقّاشی و نقش معرفتی این محاکات. او ضمن تاکید بر محاکات در نقّاشی و شباهتش با شعر، آن را تقلید بیکموکاستی از الگو، وابسته به الگوی بالفعل موجود و صرفا برگرفته از صورت ظاهری الگو نمیداند. او لذّت از محاکات را ویژگیای مختصّ انسان قلمداد میکند و آن را برتر از بسیاری لذّتهای حسّی دیگر میداند. ابنسینا معتقد است محاکات در نقّاشی میتواند وسیلهای برای بیان معانی معقول به زبان محسوس به شکل رمزی باشد. تاثیرگذاری نقّاشی بر نفس مخاطب نه به واسطهی انتقال گزارهای صادق از لحاظ منطقی، بلکه با به شگفتآوردن و چهبسا حتی از طریق تاثیری سحرگونه رخ میدهد.
Mohakat" is a central concept in Avicenna's thoughts on art. He uses this term as a translation for Aristotelian "mimesis". Since there have been different conceptions about Mohakat, or representation, in the history of thought, it should be asked that what is the meaning of Mohakat in painting according to Avicenna's views. In the studies that have been done about the aesthetics of Avicenna, poetry and music have been much considered, but Avicenna's viewson painting have not been so noticed.The present research seeks to provide a clear account of Avicenna's viewson the concept and the meaning of Mohakat in painting, and in other words, it determines the characteristic features of Mohakat in painting according to his views. It is tried to answer this question by examining Avicenna's scattered words about painting. In this study, the aesthetic views of Avicenna on Mohakat are summarized in three general themes
Machine summary:
بهعبارتدیگر، ازآنجاکه درطول تاریخ اندیشه برداشتهای مختلفی از مفهوم بازنمایی یا محاکات صورت گرفته است، جای این پرسش وجود دارد که محاکاتی که ابنسینا درمورد نقاشی از آن سخن میگوید چه نوع محاکاتی است.
پرسشهای فرعی این بخش عبارتاند از: آیا منظور از محاکات تقلید صرف و بیکم و کاستی است یا آنکه بازنمایی با ابداع و نوآوری جمعشدنی است؟ امر موردمحاکات چیست و بهعبارتدیگر چه اموری متعلق محاکات قرار میگیرند؟ آیا نقاش صرفا از امور موجود محاکات میکند یا آنکه میتواند از اموری که وجود بالفعل ندارند یا صرفا تصورات ذهنی اویند نیز محاکات کند؟ آیا نقاش فقط از صورت ظاهری چیزها محاکات میکند یا آنکه از احوال و ویژگیهای درونی موضوع نیز محاکات میکند؟ این نوع محاکات که درمورد نقاشی مطرح میشود چه نسبتی با محاکاتی دارد که ابنسینا در تبیین هنرهای دیگری همچون شعر و موسیقی مطرح میکند؟ در بخش دوم، لذت از محاکات بررسی میشود.
آیا این لذت خاص انسانهاست یا موجودات دیگر نیز از آن بهرهمندند؟ در بخش سوم، نقش معرفتی محاکات در نقاشی بررسی میشود.
ابتدا این پرسش مطرح میشود که آیا تصویر نقاشی لزوما صادق، بهمعنای مطابق با واقع، است یا ممکن است معرفتی غیرمطابق با واقع به مخاطب عرضه کند؟ دراینصورت، چگونه در نفس مخاطب اثر میگذارد؟ و نهایتا این پرسش مطرح میشود که آیا نقاشی میتواند محملی برای انتقال معرفت باشد و دراینصورت، بهمثابۀ واسطه برای بیان معرفت چه ویژگیای دارد؟ در این تحقیق با استفاده از منابع کتابخانهای و عمدتا آثار ابنسینا تلاش شده است تا براساس سخنان پراکندۀ او در آثارش به مسائلی پاسخ گفته شود که درمورد تصور ابنسینا از محاکات در نقاشی مطرح است.