Abstract:
حکومت پهلوی دوم در دهه 1350 (1970 م) توانست در سایه اتحاد و همپیمانی با غرب به یکی از فعالترین بازیگران در عرصه روابط بینالملل تبدیل شود. نوشتار حاضر با ابتنا بر روش تاریخی ـ تحلیلی با بررسی جایگاه ایران در سامانه سیاست خارجی آمریکا از جنگ جهانی دوم تا آغاز دهه1350، به چگونگی رشد روزافزون قدرت شاه در این منظومه میپردازد. از منظر سیاست خارجی، جایگاه ایران در دکترین روسای جمهور آمریکا در آن دوره و علل و عوامل موثر در رهنمون شدن ایران به یک بازیگر منطقهای و فرامنطقهای را مورد واکاوی قرار میدهد. تدقیق در دکترین روسای جمهور آمریکا حاکی از آن است که مسائل مربوط به اهمیت نفت ایران و همچنین هم مرزی با شوروی و بعد خلاء قدرت ناشی از خروج انگلستان و ظرفیت ایران برای پر کردن این خلاء ازجمله مهمترین عوامل موثر در دکترین روسای جمهور آمریکا و قدرتگیری ایران در طی این سالها است.
Machine summary:
» با چنین نتیجه گیری کاملا مشخص بود که برکناری شاه به هیچ وجه در سیاست کندی نمیتواند وجود داشته باشد؛ اما برای این که وجهه و موضع ایران را متناسب با آنچه آمریکا در پی آن بود شکل دهند در گزارش توصیه هایی و راهکارهایی ارائه شده بود که در مورد نفت ایران نیز مدخلیت پیدا می کرد و به وضوح گفته شــده بود که اگر شــاه دســت به اقداماتی از قبیل موارد ذیل بزند می تواند آرمان های طبقه متوســط را بدست گرفته و خود شکل دهد: ١.
کشــورهای عربی که اقدام شــاه را به نوعی زیاده خواهی تلقی می کردند این بار به صدا درآمدند و عبدالله طریقی ، وزیر نفت عربســتان ، در نامه ای سرگشــاده از شــاه خواســت که به این "کمدی مضحک " پایان دهد و در ادامه نیز گفت : شــاه چرا بجای درخواســت مداوم از کمپانی های نفتی عضو کنسرســیوم برای افزایش سطح تولید، بر عواید آنها مالیات نمی بندد؟ کمپانی های نفتی هم به نوبه خود برای آرام کردن خشم مقامات عرب هر چه در توان داشــتند کردند، پیج ٩٤، مشاور امور نفتی وزارت امورخارجه آمریکا، رهبران سعودی را چنین قانع کرد که اگر ما تولید نفت ایران را بالا نبریم کمونیست قدرت را آن کشور بدست خواهد گرفت .