Abstract:
مورخان امروزه علم در بارۀ مفهوم انقلاب علمی تردیدهای فراوانی کردهاند. در این مقاله به بررسی مفهوم انقلاب علمی در نزد کوهن و بررسی دو چالش مهم تاریخنگاری علم میپردازیم. چالش اول ناظر به ناآشنا بودن مقولۀ انقلاب برای بازیگران قرن هفدهم است. چالش دوم مبهم بودن معیارهای تشخیص انقلاب است. واژۀ انقلاب در مورد تحول اساسی در فلسفۀ طبیعی قرن هفدهم معیارهای تاریخنگاران را برآورده نمیسازد. با وجود این به نظر میرسد که بتوان از آن به مثابۀ استعارهای مفید در بیان تحولات قرن هفدهم استفاده کرد.
Machine summary:
اين ترديد به جايي رسيده است که ويراستاران تاريخ علم کمبريج ترکيب انقلاب علمͬ (the scientific revolution) را عامدانه از کتاب حدف کرده و مͬنويسند: تحقيقات جمع آوري شده از دهۀ هشتاد قرن بيستم در وجود هر يک از اجزاي اين ترکيب سه گانه ترديدهاي جدي ايجاد کرده است (پارک،٤ ٢٠٠۶، ص ٢‐ .
انقلاب علمي مفهومي برساخته در قرن هجدهم نه سال پس از انتشار کتاب ساختار انقلاب هاي علمي ،١ کونتين اسکينر٢ (١٩۶٩) مورخان تاريخ انديشه را بر حذر داشته بود از اينکه کار کنشگران برهه اي از تاريخ را به گونه اي توصيف کنند «که براي خود آنها قابل فهم نباشد.
آيا مفهوم انقلاب ،اساسͬترين عنصر روايت تاريخͬ کوهن در دو کتاب ساختار و انقلاب کوپرنيکي ،٥ مفهومͬ مجاز براي توصيف تحولات علمͬ قرن شانزدهم و هفدهم است ؟ اين پرسش مسأله اساسͬ مقالۀ حاضر است .
از نظر وي، ظاهرا انقلاب علمͬ رخ داده دو مرحله داشته است : مرحلۀ اول با بيکن و دکارت شروع مͬشود و مرحلۀ دوم نيوتن کار ابتدايي پيشينيان خود را تکميل مͬکند، زيرا زمانͬکه بناي انقلاب نهاده شد، نسل بعد انقلاب را تکميل مͬکند (کوهن ،٢ ٢٠٠٠، ص ٢٣).
بنا بر اين از اين نظر وجود بحران و هم چنين ظهور يک پارادايم بالقوه بديل براي رخ دادن انقلاب علمͬ ضروري است .
در ادامه خواهيم ديد که در مورد انقلاب علمͬ قرن هفدهم پارادايم رقيبي (به هر دو معنايي که کوهن در نظر دارد) وجود نداشته است .