Abstract:
ارتباط قالب و معنی در شعر دوره رودکی آهسته آهسته کامل شده است. هنوز در عهد سامانیان قالب موضوع را معین میکرد و موضوع قالب خود را دریافته بود مانند قالب «قطعه» عموماً برای ترویج اخلاق و پند و اندرز و حکمت به کار رفته است. قالب «قصیده» بیشتر برای توصیف طبیعت، مدح و ستایش بزرگان و همچنین مباحث حکمی در نظر بوده است. قالب «تغزل» برای بیان احساسات، عواطف شاعرانه و عاشقانه استفاده میشده است. از این روی با عنایت به اشعار رودکی سمرقندی دریافته میشود که او در بیان حکمت و مباحث فلسفی و گونهای از عرفان مبتدی پیش قدم بوده است. او در همه قالبهای رایج آن دوره شعر گفته که از جمله موضوعات طرح شده در این قالبها، نوعی از شناخت حقیقت و بیان معنویت است. گرچه او در آغاز راه است اما بیتردید موضوعاتی چون مرگ اندیشی، بحثهای فلسفی، انسانی و ... از سوی رودکی مورد توجه شاعران پس از وی قرار گرفته است.
The relationship between form and content in poetry during Roodaki's period was completed step by step. Still during Samanid era, the form determined content while the subject has found its form, such as strophe that was used to promote ethics and advice plus admonitions and wisdom. The form of ode was used mostly to describe nature, eulogy of prominent people, as well as philosophical issues. The lyrical form was used for expressing sentiments, poetic and lovely emotions. Therefore, in terms of Roodaki's poetry it is implied that he had been pioneer in explaining philosophical issues and a type of early mysticism. He had been able to compose poems in the available forms of that era including those forms dealing with reality recognition and explaining spirituality. Although he was at the very beginning of the road, there was no doubt that issues like morbidity, philosophical and humane issues, etc. by Roodaki was attended by the following poets.
Machine summary:
و جای دیگر مسـتی عشق را چنین تفسیر می کند: جز آن که مستی عشق است هیچ مستی نیست همین بلات بس اسـت ای بـه هـر بـلا خرسـند (رودکی ، ١٣٨٧: ١٨٣) عاشق باید تاب تحمل هر نوع بلائی داشته باشد.
هاتف اصفهانی گوید: ای فــدای تــو هــم دل و هــم جــان وی نثـــار رهـــت هـــم ایـــن و هـــم آن رودکی در قصیده ای می گوید: فغان من همه زان زلـف تابـدار سـیاه کــه گــاه پــردة لالاســت گــاه معجــر مــاه (رودکی ، ١٣٨٧: ١٢٧) و باز رودکی می گوید: روی بــه محــراب نهــادن چــه ســود دل بـــــه بخـــــارا و بســـــتان طـــــراز ایــــزد مــــا وسوســــة عاشــــقی از تــــــو پــــــذیرد نپــــــذیرد نمــــــاز (رودکی ، ١٣٨٧: ٨٠) بی اعتباری جهان در نظام فکری رودکی اگر از رودکی اشعار بیشتری باقی مانده بود، شاید بهتر مـی توانسـتیم دربـارة ایـن موضـوع سخن بگوییم ، با این حال همین مقدار کمی شعر که از او در دست است ، نشـان مـی دهـد کـه شاعر درباره بی اعتباری جهان و پایان زندگی آدمی ـ مرگ ـ به طور جدی اندیشیده بوده است .