Abstract:
در طول چهار دههٔ گذشته، روابط ایران و آمریکا با مناقشاتی برچسب خورده است که از گروگانگیری و تحریم گرفته تا رویارویی نظامی در نوسان بوده است. پژوهش حاضر، قصد دارد این مشاجره را با ارجاع دادن به ذهنیتهای رهبران دو کشور و کشف ریشههای معرفتشناسی آنها توضیح دهد. پرسش اساسی که این مقاله در صدد است پاسخ دهد این است: ریشههای مشاجرات در رابطهٔ آمریکا-ایران در دورهٔ پسا انقلاب چیست؟ فرضیه این است که مادهگرایی دولتهای آمریکا و آرمانگرایی رهبران ایران، رویکردهای خیالی و هویتمدارانه سبب درکهای متفاوت بر روی مسائل مختلف در این مخاطره شده است. این امر مانع شکلگیری درکی مشترک بین رهبران دو کشور شده است.
Machine summary:
در واقع، بعضی صاحب نظران گمان میکنند که تنش، حاصل ماهیت نظامهای سیاسی در دو کشور است که در روایت تاریخی ای که موسسات آنها را تغذیه میکند، بنیان نهاده شده See for instance, Mirijam Koch,A Liberal Perspective: The Role of Interest Groups in US Foreign Policy Towards Iran, ECPR General Conference 2015, The Université de Montréal,Montreal, athttps //ecpr.
با این وجود، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی در قلمرو سیاست بین المللی علی رغم همهٔ فشار ها، به خاطر داشتن نهادهای مردم سالاری مثل انتخابات در کنار ارزشها و هنجارهای اسلامی که اکثریت مردم خواستار آن هستند، قدرتمند باقی مانده است.
از سوی دیگر، ایران نیز آمریکا را به عنوان حامی تعداد زیادی از گروههای فعال علیه منافع مجامع مسلمان در منطقه مینگرد و از این رو حضور خود در خاورمیانه را توجیه میکند.
هم چنین در حالی که ایران گروه هایی مثل حماس و حزب الله 1 را در منطقه به عنوان جنبشهای آزادی بخش لحاظ میکند، واشنگتن این گروهها را تروریسم قلمداد میکند که منافع آمریکا و هم پیمانانش را تهدید میکند.
تصور غلط دیگری که سیاست آمریکا را در قبال ایران شکل میدهد این اعتقاد است که برنامهٔ هسته ای خواست نظام سیاسی یا دولت است تا خواست ملی ایرانیان.
بنابراین، فاصلهٔ لحاظ شده بین دولت و ملت، ایالات متحده را متقاعد میکند تا منافعش را در مذاکرات هسته ای دنبال کند؛ و شاید یکی از دلایل آمریکا برای متوسل شدن به تحریمها تعمیق بخشیدن به این فاصله بود.