Abstract:
در کتاب نفیس نهجالبلاغه که گزیدهای از عالیترین و زیباترین سخنان امام علیR است، حدیثی ذکر شده که میفرماید: «ردّوا الحجر من حیث جاء، فانّ الشرّ لا یدفعه الا الشّرّ.» این روایت که پس از نهجالبلاغه در منابع متعدد شیعه و اهل سنّت منعکس شده است، بر دفع بدی با بدی یا همان مقابله به مثل تذکر میدهد؛ درحالیکه این معنا علاوه بر آنکه میتواند بستری برای ورود شبهه تلافیجویانه بودن آموزههای دین مبین اسلام فراهم آورد، با آیات و روایات متعددی که دالّ بر صفح و احسان در مقابل بدی و شر است، متعارض مینماید. در نگاشته حاضر پس از ارزیابی سندی و اعتبارسنجی روایت مذکور و نیز شرح و تبیین کامل آن، تعارض این روایت با ادله قرآنی و روایی دیگر نمایان شده و سپس از رهگذر تبیین رابطه منطقی میان دو قاعده دفع شر با نیکی و مقابله به مثل، تعارض مذکور برطرف گردیده و در نهایت این نتیجه حاصل آمد که روایت مورد بحث نهتنها به هیچ رو دلالت بر انتقامجویی و یا تلافی ظالمانه ندارد، بلکه گاه در مواردی، اتخاذ هر موضع دیگری غیر از موضع مقابلهای، زیانآور و غیرمنطقی است.
Machine summary:
» این روایت که پس از نهجالبلاغه در منابع متعدد شیعه و اهل سنّت منعکس شده است، بر دفع بدی با بدی یا همان مقابله به مثل تذکر میدهد؛ درحالیکه این معنا علاوه بر آنکه میتواند بستری برای ورود شبهۀ تلافیجویانه بودن آموزههای دین مبین اسلام فراهم آورد، با آیات و روایات متعددی که دالّ بر صفح و احسان در مقابل بدی و شر است، متعارض مینماید.
در نگاشتۀ حاضر پس از ارزیابی سندی و اعتبارسنجی روایت مذکور و نیز شرح و تبیین کامل آن، تعارض این روایت با ادلۀ قرآنی و روایی دیگر نمایان شده و سپس از رهگذر تبیین رابطۀ منطقی میان دو قاعدۀ دفع شر با نیکی و مقابله به مثل، تعارض مذکور برطرف گردیده و در نهایت این نتیجه حاصل آمد که روایت مورد بحث نهتنها به هیچ رو دلالت بر انتقامجویی و یا تلافی ظالمانه ندارد، بلکه گاه در مواردی، اتخاذ هر موضع دیگری غیر از موضع مقابلهای، زیانآور و غیرمنطقی است.
(دشتی، 1380، حكمت 314؛ حسینی خطیب، 1409ق، ج4، ص244) لیکن پس از سید رضی برخی از محدثان و عالمان شیعه و اهل سنت این حدیث را در آثار خود ذکر کردهاند؛ از جمله این منابع به ترتیب تاریخی عبارتاند از: مجمع الامثال احمد بن محمد میدانى(م 518ق)، ج1، ص306؛ ربیع الابرار زمخشرى(م 538ق)، ج2، ص17؛ غررالحكم تمیمی آمدى(م 588ق)، ج4، ص186؛ عیون الحکم و المواعظ علی بن محمد لیثی واسطی(اواخر قرن 6)، ص271؛ نهایة الارب شهابالدین احمد نویرى(م 732ق)، ج6، ص65؛ شرح کافی محمدصالح مازندرانی (م1081ق)، ج1، ص30؛ بحار الانوار علامه مجلسی(م1110ق)، ج72، ص212؛ الطراز الأول سید علیخان مدنی شیرازی(م1120ق)، ج5، ص363.