Abstract:
تشکیلات بهائی در دهههای اخیر تبلیغات بسیاری را بر فاطمه بیگم برغانی، ملقب به طاهره قرةالعین، متمرکز نموده تا از او بهعنوان یک الگوی زن اصلاحطلب، روشنفکر و آزادیخواه بهائی بهرهبرداری تبلیغی نماید. لذا هرازچندگاه، همایش و سمیناری در این موضوع در خارج از کشور برگزار نموده و به تعریف و تمجید از دیدگاههای او میپردازد. در یکی از این همایشها، خانم مهرانگیز کار، از سخنرانان مدعو، در پایان سخنان خود گفت: آیا اگر طاهره امروز زنده شود، تشکیلات بهائی حاضر است او را کاندیدای عضویت در بیتالعدل نماید؟! (توجه کنید که زنان از حضور در بیتالعدل ـ نهاد رهبری جامعه جهانی بهائی ـ محرومند). این جمله کوتاه موجب حملات گستردهای به سخنران شد و سرانجام بیتالعدل ناچار شد بیانیه بدهد و موضوع را خاموش کند. در این مقاله تلاش شده است با ارائه مدارک و مستندات مختلف، دیدگاه منابع بهائی نسبت به باورهای طاهره، روشن شود و دو رویکرد درباره او تبیین گردد. در رویکرد اول، باب و آیین بابی (همان باور طاهره) موردستایش است تاآنجاکه بهاءالله بر کسی که بگوید وی آیین بابی را نسخ نموده، لعنت میفرستد؛ اما در رویکرد دوم، بر بابیان و باورها و اعمالشان اعتراض میشود و محکوم میگردند. البته رویکرد کنونی بیتالعدل هم چیزی جز اینهاست. در این مقاله با توجه به مستندات ارائهشده، عدم صداقت رهبران پیشین و کنونی بهائیت آشکار میشود.
It is well known that the Baha'i organization has focused much of its propaganda on the Fatimah Begum Baraghani, nicknamed as Tahirih Qurrat al-Ayn in recent decades, as a Baha'i reformist, intellectual, and freedom-seeking model for the women in Iran. Therefore, they occasionally hold seminars abroad and praise her views. In one of these conferences, One of the invited speakers was Mrs. Mehrangiz Kar, who said at the end of her speech: "If Tahirih had been alive today, was the Baha'i organization ready to accept her as a member to the Universal House of Justice (UHJ)?!" (Because women are forbidden from entering the Universal House of Justice).
This brief sentence triggered widespread attacks on the speaker, who forced Universal House of Justice to make a statement and turn off the subject.
This article attempts to clarify the Baha'i attitudes about the beliefs of Tahirih and presenting their controversial views about her. On the one hand, Tahirih's is praised for believing in Ali Muhammad Bab, so that Bahaullah curse anyone who says that she has abrogated Babi Faith; and on the other hand, the Baha’i sources protest and condemn Babis and their beliefs and practices. In this paper, based on the documents presented in both contexts, it is concluded that such a contradiction is against the truth and honesty.
Machine summary:
اتهامات بزرگان بهائی به باور باب و طاهره بهاءالله نظر خود را دربارۀ باور طاهره (عقاید بابی) اینگونه مطرح میکند: «بگو اي دوستان ترس از براي چه و بيم از كه؟ * گلپارهاي عالم بهاندك رطوبتي متلاشي شده و ميشوند * نفس اجتماع سبب تفريق نفوس موهومه است * نزاع و جدال شأن درندههاي ارض * به ياري باري شمشيرهاي برنده حزب بابي به گفتار نيك و كردار پسنديده به غلاف راجع، لازال اخيار به گفتار حدائق وجود را تصرف نمودند» (مجموعه الواح مبارکه، چاپ مصر، ص ۲87).
بهاءالله در این جمله معتقد است که افرادی بر کرۀ خاکی هستند که همچون درندگان به نزاع و جدال میپردازند و این گروه درندهخو را حزب بابی (بابیان و طاهره ازجملۀ شاخصترین عالمان و عاملان بابی است) معرفی میکند که شمشیرهای بُرندهشان همواره در کرۀ خاکی مشغول دریدن انسانهای دیگر بوده است بهاءالله قدم را فراتر گذاشته و برای به یقین رساندن مخاطب خود نسبت به باور طاهره (همان باور باب) علت استفاده همکیشان طاهره از شمشیر برنده را بهوضوح بیان کرده، چهار اتهام اساسی دیگر را به باور باب و ثمرۀ آن باور وارد آورده و اینگونه آن را به تصویر میکشد: «يوم قبل مخصوص از براي يكي از اولياء اين كلمۀ عليا از قلم اعلي نازل كه شايد اهل اعراض به اقبال فائز گردند و به غوامض مسائل اصول الهيه پي برند و آگاه شوند.
ممکن است کسانی اعمال همکیشان طاهره را اعمال خودسرانهای بدانند که ربطی به باورشان نداشته است؛ اما بهاءالله در همین سخن اشاره میکند که این افراد اعمال خود را برای رضای خدای بابیان انجام میدادهاند که نشان از یک عمل عبادی دارد نه یک عملکرد شخصی؛ لذا همواره به فساد و فتنه و جدال و نزاع و گردن زدن و قتل انسانهای بیگناه و دزدی اموال مردم مشغول بودهاند.