Abstract:
نظریۀ نوآیین مقاومت که متضمن تبیین آن به مثابه یک «حق» است، از اصول بنیادین نظامهای حکومتی مشروطه جدید است. هر چند برخی کارکرد این مفهوم به عنوان «حق» را بیشتر هنجاری و نه بنیانی برای عمل سیاسی میدانستند، نقش آن حتی به مثابه اصلی هنجاری سبب یادآوری محدودیتهای قدرت سیاسی به حاکمان میشود و شهروندان را مجهز به ابزاری برای تاثیرگذاری بر تصمیمهای آنها میکند. مبنای این نظریه به اندیشۀ مهمترین فیلسوفان سیاسی مدرن مانند «توماس هابز» و «جان لاک» برمیگردد. در واقع هابز در نظریه خود، وجود «کانون و نقاطی از مقاومت» را در جهت «صیانت نفس» تشخیص داده، اما لاک، قدرت حکومت را مشروط به رعایت و اجرای قوانینی میکرد که در صورت سرپیچی از آنان، حق انقلاب یا مقاومت و انحلال به مردم داده شده بود. بر همین اساس مقاومت، حق طبیعی، اخلاقی و بنیادین شهروندان بود که تنها در شرایط نقض و اضمحلال اصول بنیادین و مورد اجماع همگان به آن مراجعه میشد. پژوهش حاضر نیز به ایضاح فرآیند تدوین نظریه مقاومت در اندیشه سیاسی جدید بر اساس «حق مقاومت» همه افراد حاضر در اجتماع میپردازد و اندیشه مشروطهخواهی نوین را نخستین محمل نظری آن در نظر میگیرد.
Machine summary:
نظریه جنگ عادلانه (که برای نخستین بار در آرای متألهینی همچون آگوسـتین و توماس قدیس ظاهر شد) نویسندگان سده شانزدهم با اقتدا به نظریه «حق هر فرد برای دفاع از خود» و ترکیب آن با نظریه «جنگ عادلانه »، نسخه ای از نظریة مقاومت را ارائه کردند که بـر اسـاس آن ، هرگاه فرمانروا خودکامگی پیشه کرده ، قرارداد آغازین را (که اساس قدرت او بـر مبنـای آن قرار می گرفت ) منحل کند، آنگاه مردم نیز با توسل به خشونت ، حق مقاومت در برابر او را خواهند داشت .
در نتیجه لاک بر این بـاور اسـت کـه انقـلاب همـان قدرت سیاسی طبیعی و بازپس گرفته شدة مردم است ، که از آن برای قضاوت و اجـرای آن بر اساس قانون طبیعی استفاده خواهند کرد (٦٣٧ :٢٠٠٦ ,Burns).
نتیجه گیری مقارن با بالا گرفتن منازعات مذهبی در سده شانزدهم میلادی ، نویسندگان مـذهبی و سیاسی با اقتـدا بـه آرای متقـدمان دربـارة امکـان یـا عـدم امکـان مقاومـت در برابـر خودکامگی ، نسخه ای از نظریه مقاومت را ارائه کردند که بر اسـاس آن ، هرگـاه فرمـانروا خودکامگی پیشه کرده ، قرارداد آغازین را منحل کند یا اصول مندرج در نظام نامـه هـا را نادیده گیرد، آنگاه مردم نیز با توسل به خشونت ، حق مقاومت در برابر او را خواهند داشت .
بنابراین نظریه مقاومت در دوران جدید ابتدا حاصل اجتهادهای نظری نویسندگان مـذهبی و سیاسی درگیر در جنگ های مذهبی بود که با مراجعه به قوانین رمی و منـابع کلیسـایی اقدام به تدوین نظریه ای به منظور مقاومت در برابر خودکامگی کردند.