Abstract:
هر نظام فکری و آموزشی برای ماندگاری خود، باید مجموعهای از اندیشهها و اعتقادات، ارزشها، اخلاقیات و نیز قوانین و رفتارها را در فرآیند آموزشی خویش، با استفاده از نظام و سازمانی هدفمند به مخاطبان خود منتقل کند. در پاسخ به این سوال که آیا شیعیان از نظام آموزشی ـ تربیتی کارآمدی برخوردار بودهاند که با استفاده از آن و امکانات و توان فرهنگی، برای انتقال معارف متعالی خویش به مخاطبان بهره برده باشند؟ این مقاله، پس از تعریف نظام آموزشی و تحلیل ویژگیها و کارکردهای آن، به صورت عام و تبیین شاخصههای آموزشی امامیه در پنج قرن نخست هجری و نیز با تجزیه و تحلیل تاریخی ـ حدیثی، با برشماری فعالیتهای آموزشی شیعیان، به تبیین شاخصههای نظام آموزشی ایشان، با استفاده از منابع تاریخی و روایی و با روشی تحلیلی و توصیفی پرداخته است؛ پس از بررسی و تحلیل منابع، این نتایج حاصل گردید که نظام آموزشی ـ تربیتی امامیه، علاوه بر تمایزات و استقلال ماهوی خویش، همواره بر مرجعیت و علوم اهلبیت و همچنین مبانی، محتوا و روش آموزشی خاص ایشان استوار بوده است.
Every system of thought must teach its audience a set of ideas, beliefs, values, ethics, as well as rules and behaviors in its educational process in order to be sustainable. Likewise, Twelver Shi’a people have always had an efficient education system and they have used its particular distinctive features and their cultural abilities to convey their transcendent teachings to the audience. With an analytic approach and examination of documents, after defining the education system, analyzing its features and functions in general and explaining the characteristics of Imamiyyah (Twelver Shi’a) education in the first five centuries AH in particular, as well as a historical and hadith-Based analysis of some of the educational activities of Shi'a people and counting them, this study came to the conclusion that the Imamiyyah (Twelver Shi’a) education system, in addition to its distinctive features and full autonomy, has always been adhering to the authority and knowledge of ahlulbait (peace be upon them all), as well as having specific principles, content, and educational method.
Machine summary:
در پاسخ به این سؤال که آیا شیعیان از نظام آموزشي ـ تربيتي کارآمدي برخوردار بودهاند که با استفاده از آن و امکانات و توان فرهنگي، براي انتقال معارف متعالي خويش به مخاطبان بهره برده باشند؟ اين مقاله، پس از تعريف نظام آموزشي و تحليل ويژگيها و کارکردهاي آن، به صورت عام و تبيين شاخصههاي آموزشي اماميه در پنج قرن نخست هجري و نيز با تجزيه و تحليل تاريخي ـ حديثي، با برشماری فعاليتهاي آموزشي شيعيان، به تبيين شاخصههای نظام آموزشی ایشان، با استفاده از منابع تاریخی و روایی و با روشی تحلیلی و توصیفی پرداخته است؛ پس از بررسی و تحلیل منابع، اين نتايج حاصل گرديد که نظام آموزشي ـ تربيتي اماميه، علاوه بر تمايزات و استقلال ماهوي خويش، همواره بر مرجعيت و علوم اهلبيت( و همچنين مباني، محتوا و روش آموزشي خاص ایشان استوار بوده است.
شيعيان اماميه، براي ماندگاري و حفظ هويت خويش، و نيز ترويج علوم و معارف متعالي اسلام و تشيع، در نظام و ساختار آموزشي و تربيتي خود، داراي ويژگيهايي، مستقل و متمايز از ديگران بوده و همواره از تمام توان خود براي انتقال اين آموزهها بهره بردهاند.
از ديگر نتايج نيازسنجي و برنامهريزي عالمان اماميه، افزون بر تربيت نيروي انساني، براي ساير بخشهاي جامعه همانند قاضي و نويسنده (ابنشُعبه حراني، 1404ق، ص238)، توسعه علوم و ترويج فرهنگ علمي، تأسيس و توسعه مراکز علمي، حراست از آموزهها (کلینی، 1404ق، ج1، ص50) و جلوگيري از نفوذ ديگران، در اين نظام آموزشي بود.