Abstract:
توصیه به خوف و حزن و پرهیز از آن، مقولهای است که هم مورد توجه بزرگان اخلاق و عرفان قرار دارد و هم آیات قرآن و روایات معصومین به آن پرداختهاند. گاهی نداشتن خوف و حزن، لازمة زیست مومنانه تلقی شده و گاهی نیز خائف و محزون بودن، ویژگی منحصربهفرد متقین و لازمة ماوا گزیدن در جنات عدن شمرده شده است. این اختلاف، نهتنها در میان آیات قرآن به چشم میخورد، بلکه بین آیات قرآن و روایات معصومین، بهویژه نهجالبلاغه و در میان خود روایات نیز وجود دارد. ما در این مطالعه سعی داریم به شیوة توصیفی و البته تمرکز بر قرآن کریم و استخراج موارد خوف و حزن، تحلیل کنیم که چرا در برخی آیات، اتصاف به خوف و حزن امری ارزشی و توصیهای است و در برخی دیگر، منهیعنه و مذموم. همچنین سعی داریم همین مقایسه را با نهجالبلاغه و فرازهای نورانی آن انجام دهیم و اختلاف یا هماهنگی میان این دو دسته آیات و روایات را بررسی کنیم. بنابر مطالعات انجام شده، میتوان چهار حالت برای خوف و حزن مومنین فرض کرد: خوف و حزن ممدوح در دنیا و آخرت؛ و خوف و حزن مذموم در دنیا و آخرت که با دقت در منابع معتبر قرآنی و روایی، از میان حالتهای مفروض تنها خوف و حزن ممدوح در دنیا پذیرفتنی است.
The question whether or not fear and grief are recommended has been a source
of interest to distinguished moralists and Gnostics and it is one of the questions
with which the verses of the Qur'an and the narrations of the infallibles have
dealt. Sometimes, having no fear or grief is considered a prerequisite for a
believer's life, and sometimes feeling fear and grief is considered a unique
characteristic of the pious and the necessary condition for dwelling in Garden
of Eden. This discrepancy exists not only between the verses of the Qur'an, but
also between the verses of the Qur'an and the narrations of the infallibles,
especially in the Nahj al-Balagha, and also between the very narrations. Using a
descriptive method, this article tries through focusing on the Holy Qur'an and
citing examples of fear and grief to show why some Qur'anic verses consider
fear and grief to have great value and as recommended whereas others consider
it forbidden and blameworthy. Also the article makes a similar comparison with
some holy excerpts from Nahj al-Balagha and explains the difference or
harmonious relationships between these two groups of verses and narrations.
According to the studies made in this regard, four modes of believers' fear and
grief are suggested which are: praiseworthy fear and grief in this world and in
Hereafter, blameworthy fear and grief in this world and the Hereafter and
according to the authentic of Quran sources and narrations, only the made of
blameworthy fear and grief in this world is acceptable.
Machine summary:
در راستای همین نگاه ارزشی، حتی به آیاتی برمیخوریم که به حزن انبیای الهی میپردازند و تلقی ظاهری از این آیات این است که برخورداری از این روحیه جزء مناقب و فضایل ایشان بهعنوان انسانهای کامل بوده و حاصل تلاشها و مجاهدتهای اخلاقی و مبارزات طولانی آنها با شیطان نفس است و تنها گروه اندکی از انسانهای خاص به چنین درجهای نائل میشوند؛ آیاتی نظیر «قالَ إِنِّی لَیحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ» (یوسف: ۱۳) و «وَ تَوَلَّی عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفی عَلی یوسُفَ وَ ابْیضَّتْ عَیناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِیمٌ» (یوسف: ۸۴)؛ همچنین این آیه که نشان میدهد حضرت یعقوب( خود به محزون بودن خویش اعتراف میکند و از آن بهعنوان موضوعی برای مناجات با خدا بهره میگیرد: «قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» (یوسف: ۸۶).
ب. خوف و حزن مطلق و مقید: در آیة «الا أَلَا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ» (یونس: ۶۲)، نه متعلق خوف ذکر شده است، نه موعد آن؛ اما رجوع به تفاسیر نشان میدهد که متخصصین علم تفسیر برای این موارد قائل به متعلق و موعدند؛ مثلاً قرطبی ذیل آیة ۶۲ سورة یونس، متعلق و زمان تعریف میکند.
تاکنون دو عامل برای خوف و حزن کشف شده است، یکی مورد تمجید و مدح واقع شدن و دیگری تلاوت قرآن؛ اما ترس از عذاب اخروی نیز یکی دیگر از انواع خوف ممدوح است که در عبارات نهجالبلاغه و در همین خطبة متقین به چشم میخورد: «شَوْقاً الَی الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقابِ« (نهجالبلاغه، خ 193).