Abstract:
جالینوس پزشک، فیلسوف و منطقدان یونانی از اثرگذارترین افراد در پزشکی یونان باستان بود و آثار او همچنین در جهان اسلام و اروپا، اساس آموزش و عمل پزشکی بود. جالینوس از آنجا که به پزشکی بقراط تسلط داشت و دارای روش در پزشکی بود، موردتوجه بود. آنچه جالینوس را از دیگر پزشکان متمایز مینمود تاکید بر روشمند بودن او است. در زمان او سه مکتب پزشکی مهم به امر طبابت مشغول بودند: اصحاب تجربه، قیاس و حیل. این سه گروه در کسب دانش پزشکی، تعلیم آن و تشخیص بیماری و درمان، اختلافنظرهایی با هم داشتند.مساله پژوهش حاضر شناخت مکتبهای پزشکی زمان جالینوس و پاسخگویی به این پرسش که تعامل جالینوس با این مکتبها چگونه بود و مکتب پزشکی جالینوس چه بود؟جالینوس از روش تلفیقی مبتنی بر عقل و تجربه برای کسب دانش طب و درمان استفاده مینمود. او معتقد بود برای شناخت دقیق حقایق میبایست از روشهای گوناگونی اعم از تجربه، آزمایش و تعقل و استدلال در کنار هم استفاده نمود.
Galenos was a Greek physician, philosopher, and logician one of the most influential people in ancient Greek medicine, and his work was also the basis of medical education and practice in the Islamic world and Europe. Galinus was noted for his mastery of Hippocratic medicine and his practice in medicine. What distinguishes Galenus from other physicians is his emphasis on being methodical. During his time, three important medical schools were practicing medicine: the companions of experience, the analogy and the trick. The three groups disagreed on medical knowledge, education, and diagnosis and treatment.The problem of the present study was to identify the medical schools of Jalinus and to answer the question of how Jalinos interacted with these schools and what was the Jalinos medical school.Galen used a combination of reason and experience to gain knowledge of medicine and treatment. He believed that different methods of experimentation, experimentation, reasoning and reasoning should be used together in order to know the facts accurately.
Machine summary:
جالینوس در کتاب «فی فرَق الطب للمتعلمین »١ ایـن سـه مکتـب پزشـکی را شـرح داده است و انتقادهای خود را نیز درباب این سه گـروه بیـان نمـوده اسـت .
جالینوس در ابتـدای ایـن کتاب در رأس الاول گفته هدف پزشکی این است که به دنبال سلامتی باشیم و به آن دسـت یابیم پس طبیب باید مواردی که در بازیابی سلامتی از دست رفته یا حفـظ سـلامتی بـه کـار میآید را فراگیرد (حنین بن اسحاق ، ١٩٧٧: ١٠).
اصحاب قیاس (Dogmatic) یا عقل گـرا (Rationalist) یـا مکتـب منطقـی و اسـتدلالی (Logical school) گروه چهارمی هم در علم پزشکی وجود داشت که جالینوس به آنان اشاره نکرده ، گـروه پنوماییان (Pneumatics) است که بر اساس مبنای فلسفی رواقیـان بـه فلسـفه طبـی پرداختنـد (لیندبرگ ، ١٣٧٧: ١٧١).
در فصل های بعدی جالینوس انتقادهایی کـه اصـحاب قیـاس بـه اصـحاب تجربـه ، وارد کرده اند را بیان کرده ، به عنوان نمونه اصحاب قیـاس بـرعکس اصـحاب تجربـه ، تشـریح در پزشکی را مهم میشماردند و همچنین معتقد به علم منطق بودند.
جـالینوس تاکیـد داشت پزشک برای تشخیص درست به منطق و برای برقرار کردن روابط مناسب با بیمار بـه اخلاق نیاز دارد و همچنین از راه منطق است که میتوان به طبیعت بدن پی برد و معتقد بـود برای آن که شخص ، پزشک به معنای واقعی کلمه باشد، باید روش استدلال منطقی را بداند.
جـالینوس ترکیبـی از استدلال ، اصحاب قیاس و تجربۀ اصحاب تجربه را در پزشکی خود بـه کـار گرفـت و اهـل هیچکدام از این مکتب های پزشکی نبود.