Abstract:
این پژوهش در پی تحلیل تربیتی حرکت جوهری، بهعنوان یکی از ابتکارات ملاصدراست. بدین منظور، نخست اصل حرکت در منظومة فکری و فلسفی ملاصدرا، بهگونهای اجمالی تبیین، سپس در راستای رویکرد امتداد اجتماعی فلسفه، به استنباط و استنتاج تربیتی از آن پرداخته شده است. ملاصدرا، با طرح نظریۀ حرکت جوهری معتقد است که جهان مادی و طبیعت با تمام ذات خویش پیوسته در حال تکاپو و شدن است و از قوه بهسوی فعل با رویکردی تشکیکی و اشتدادی در حرکت است و روی بهسوی کمال و بقا دارد. پیوند میان حرکت و تربیت، از سنخ ابتنای تشریع و اعتبار بر تکوین، و تعمیق تربیت با محوریت گوهر وجود متناظر با حرکت است. رهاورد ارتباط میان این دو، مولفهها و اصولی همچون تحول و تکامل، تدریج و تداوم، نظاممندی و تناسب خواهد بود. این الگوی تربیت، واجد عناصری همچون پویایی، پیوستگی، امتداد و عمق است که نتیجة حرکت و فعالیت مربی و متربی در یک رابطة تعاملی است. برایناساس، تربیت حرکتی تراکمی است که دارای حقیقتی رشددهنده در همة ابعاد وجودی انسان از بعد جسمانی تا روحانی است.
This research seeks to provide an educational analysis of trans-substantial motion as one of Mulla Sadra's initiatives. For this purpose, first the principle of motion in Mulla Sadra's intellectual and philosophical system is briefly explained, and then in line with the approach of the social extension of philosophy, it is educationally inferred. By proposing the theory of trans-substantial motion, Mulla Sadra believes that the material world and nature constantly evolves and develops in all its essence, moves in quantity and quality from potentiality to actuality with a graded approach, and follows the path to perfection and survival. The link between motion and education is due to the fact that divine legislation and validity are based on generation, and the deepening of education with the centrality of the essence of existence corresponds to motion. The result of the relationship between the two will be components and principles such as transformation and perfection, gradual elevation and continuity, systematicity and appropriateness. This model of education has elements such as dynamism, continuity, extension and depth, which are the result of the movement and activity of educator and student in an interactive relationship. Accordingly, education is an accumulative movement with a truth that develops all physical and spiritual aspects of human existence.
Machine summary:
بدين منظور در اين پژوهش کيفي که از نوع بنيادي نظري و با روش توصيفيـ تحليلي است، سعي شده است که با روش جمعآوري اطلاعاتِ اسنادي (كتابخانهاي) و با مراجعه به آثار و تأليفات صدرالمتألهين و شروح موجود بر حکمت متعاليه، ضمن بررسي و تبيين اصل حرکت جوهري، بهمنظور امتداد اجتماعي اين ابتکار شامخ فلسفي، تحليلي تربيتي مبتني بر اين نگره نيز استنباط شود.
لازمة اين نوع تربيت اشتدادي، فعال بودن مربي و متربي در يک رابطة تعاملي است؛ چنانکه برخي محققين نيز به اين عنصر اشاره داشتهاند: «با توجه به حرکت جوهري در انديشۀ صدرا و نوبهنو شدن آنبهآن عالم و بهتبع آن آدم، بايد گفت که متعلم در زمينة تعليم و تربيتْ موجودي فعال و نقشآفرين است، نه منفعل؛ چراکه حرکت وجودي بهمعناي پوشيدن لباس تازه است در هر لحظه، بدون اينکه لباس قديمي را از تن بهدر کند» (مظاهري، نوروزي و بختيار نصرآبادي، 1386، ص61-88).
پويايي، تحرک (Mobilization)، نشاط و پيوستگي، از استلزامات پذيرش الگوی تربيتي مبتني بر حرکت جوهري بهعنوان محور و اصل برنامههاي تربيتي است و تعطيلي و توقف در اين الگو راه نمييابد؛ بهاصطلاح همانگونهکه حرکت در بعد تکويني خود پيمايشي از قوه به فعل دارد، چنانکه صدرالمتألهين اشاره ميکند: «حرکت عبارت است از نفس خروج از قوه به فعل، نه آن چيزي که متحرک، بدان چيز از قوه به فعل ميرسد» (صدرالمتألهين، 1392، ص157)، تربيت نيز به شکوفا شدن استعدادهاي بالقوة انسان در جهت مطلوب تعريف ميشود؛ با اين تفاوت که اين فعليت، مطلق نيست؛ بلکه نسبت به مرتبۀ بالاتر و بعدي خود، قوه بهحساب ميآيد تا دوباره به شکوفايي منجر شود.