Abstract:
اگرچه بعد از انقلاب اسلامی ایران تغییرات فرهنگی زیادی در دانشگاه ایجاد شده، اما نمیتوان ادعا کرد که تحول کامل فرهنگی صورت گرفته است. از نظر فکری، مادیگرایی، رسوخ نرم تفکرات پستمدرنیسم و رویکرد پوزیتویستی میکوشد بر فرهنگ دانشگاهی غلبه کند. این مسئله از یک سو به نظام معنایی ترویجیافته از جانب نظام سلطه بازمیگردد؛ و از سوی دیگر، به نگرش نخبگان، برنامهریزان و اساتید مرتبط است. در این راستا، علمزدگی و تعهد به منابع غربی و ناآگاهی اساتید از مبانی فلسفی اسلام و نظریههای دینی، و تلقی جدایی دین از علم با وجود تعهد به هر دو به این مسئله دامن میزند. برخی سیاستهای نادرست حاکم بر فرهنگ دانشگاهی سبب ادامة این روند شده است. ازاینرو توجه به شگردهای نفوذ فرهنگ غیرخودی و جلوگیری از آن، ارتباط منطقی بین علم و دین، آیندهنگری، ترویج روحیه مسئولیتپذیری، تصحیح قوانین نادرست، شناخت نیازهای جامعه و ارتباط بین صنعت و دانش، تعالیبخشی و تلاش برای گنجاندن آموزههای مورد نیاز فرهنگی از مواردی است که باید برای ترمیم کاستیهای فرهنگ دانشگاهی مورد توجه قرار گیرد. برایناساس در این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی، اسنادی، به بررسی کاستیها و بایستههای فرهنگ دانشگاهی پرداختهایم.
It cannot be claimed that a complete cultural transformation has taken place,
although many cultural changes have taken place at the university since the
Islamic Revolution in Iran. Ideologically, materialism, the unnoticeable impact
of post-modernist ideas, and positivism are trying to win over academic culture.
It is related to the system of semantics promoted by the system of domination
on the one hand, and the attitudes of elites, planners and professors on the other
hand. The scientism and commitment to Western sources and professors'
ignorance of the philosophical foundations of Islam, and religious theories, and
the perception of the separation of religion from science, despite commitment to
both, foment this issue. Some misguided policies on academic culture have
caused of this trend. It is necessary to pay attention to the diffusion of nonindigenous
culture and preventing it, logical connection between science and
religion, foresight, promoting accountability, correcting incorrect laws,
recognizing the needs of society and the relationship between industry and
knowledge, excellence and trying to include cultural needs, and shortcomings
of academic culture. Therefore, we have examined the shortcomings and
requirements of academic culture with descriptive, analytical, and documentary
methods in this study.
Machine summary:
عوامل مؤثر بر فرهنگ دانشگاهی فرهنگ حاکم بر دانشگاه، بعد از انقلاب تغییرات شگرفی یافته و روحیة حاکم بر آن تفاوت چشمگیری پیدا کرده است؛ بهطوریکه بسیاری از دانشمندان و محققان کشور در همین بستر رشد یافتهاند؛ اما با توجه به خیل گستردة ورود جوانان پرانرژی و با استعداد به این مرکز مهم علمی، فرهنگ حاکم بر دانشگاه میتوانست هدایتگر این گروه برای رفع ابعاد مختلف نیازهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ایران و حتی منطقه باشد.
در واقع، آنچه باعث ادامة روند فعلی است، همان تفکر غالب فرهنگی حاکم بر دانشگاه و بهتبع آن اجتماع است که چون غرب از نظر فناوري برتر است، پس باید به هر قیمت زبان و فرهنگ آنان را به کودکان و جوانانمان بیاموزیم و این همه، بدون توجه به نیازهای جامعه و نیز آنچه به همراه آموزش این زبانها به فکر و ذهن فرزندان و نسل جوان منتقل میشود، صورت میگیرد؛ بهطوریکه اگر در رویآوری به هر زبان، نیازهای دست اول رشتههای علمی مورد توجه قرار گیرد، جهش بزرگی در تولید علم و نوآوری روی خواهد داد؛ و از طرفی، تأثيرپذیری از یک فرهنگ خاص بهعنوان فرهنگ مسلط غالب کم خواهد شد.
پس اگر روحیة تحمل دانشجویان بالاست و علاقة علمی در نهاد آنان وجود دارد، آیا اشکال به فرهنگ دانشگاهی در زمينة عدم انتقال صحیح شناخت دینی و نارسايي در انتقال محتواهای انسانی در حوزة فکر و جهانبینی، و سرانجام اشکال در زمينة برنامهریزی هوشمندانه براي بهکارگیری هوش و استعداد دانشجویان و نیز مطالبهگری دانشجویان از مسئولان برای ساماندهی امور نخبگان و فراهم ساختن زیرساختهای لازم برای ارتباط بین صنعت و دانشگاه بازنمیگردد؟ باید در فرهنگ دانشگاه به این نکته توجه خاص شود که دانش در مغز نیروی انسانی خلق میشود.