Abstract:
هدف از گزارشگری مالی، ارائه اطلاعات به سرمایهگذاران در مورد جریانهای نقدی آینده و تبیین نقشهای حسابداری مدیریت شرکت است. این پژوهش با هدف بررسی نقش تحلیلگری مالی در تبیین نقش حسابداری مدیریت انجام گرفت. در این تحقیق رابطه بین حسابداری مالی بر ابعاد حسابداری مدیریت (ارزش فعلی خالص، هزینه فرصت، ارزش افزوده اقتصادی و مدیریت هزینه) مورد بررسی قرار گرفت. جامعه تحقیق حاضر را شاغلین حوزه مالی، در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل میدهد. به لحاظ هدف از نوع مطالعات کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی - پیمایشی میباشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده که بین 80 نفر از افراد جامعه آماری توزیع گردید و جهت تایید روایی از تحلیل محتوا و جهت تایید پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون رگرسیون به کمک نرمافزار spss22 انجام شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بین حسابداری مالی با ابعاد حسابداری مدیریت (متغیرهای ارزش فعلی خالص، هزینه فرصت، ارزش افزوده اقتصادی و مدیریت هزینه) رابطه معنیدار وجود دارد که رابطه حسابداری مالی و ارزش فعلی خالص دارای بیشترین سطح معناداری و رابطه حسابداری مالی و ارزش افزوده اقتصادی دارای کمترین سطح معناداری میباشد.
The purpose of financial reporting is to provide investors with information on future cash flows and to explain the roles of company management accounting. The purpose of this study was to investigate the role of financial analysts in explaining the role of management accounting. In this study, the relationship between financial accounting on the dimensions of management accounting (net present value, opportunity cost, economic added value and cost management) has been investigated. The participants are composed of companies admitted to the Tehran Stock Exchange. The data gathering tool was a questionnaire that was distributed among 80 individuals. The Cronbach's alpha coefficient was used to confirm content validity and reliability. To analyze the data, regression analysis was performed by SPSS software. Findings indicate that there is a significant relationship between financial accounting with management accounting dimensions (net current value variables, opportunity cost, economic value added and cost management) that the financial accounting and net present value have the highest significant level and the relationship between financial accounting and economic value added has the least significant level.
Machine summary:
٤. فرضيه هاي پژوهشي با توجه به مطالب فوق ، فرضيات پژوهش به شرح زير است : ١- بين تحليل گري مالي (حسابداري مالي) و شاخص هاي حسابداري مديريت (مديريت هزينه ، هزينه فرصت ، ارزش فعلي خالص ، ارزش افزوده اقتصادي) رابطه معنا داري وجود دارد.
ضريب همبستگي پيرسون {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} همانطور که در جدول شماره ٣ مشاهده ميکنيد، مقدار سطح معناداري فرضيه اول کمتر از ٠/٠٥ است ؛ بنابراين بين تحليل - گري مالي و حسابداري مديريت رابطه معناداري وجود دارد؛ بنابراين ميتوان گفت که فرضيه اول تأييد و فرض صفر آن رد ميشود.
آزمون F جهت معنادار بودن رگرسيون {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} که در جدول شماره ٦ مشاهده ميکنيد، مقدار سطح معناداري فرضيه دوم کمتر از ٠/٠٥ است ؛ بنابراين بين حسابداري مالي و ارزش فعلي خالص رابطه معناداري وجود دارد؛ بنابراين ميتوان گفت که فرضيـه دوم تـأييد و فرض صفـر آن رد ميشود؛ به عبارت ديگر ارزش فعلي خالص در صورتي که روند حسابداري مالي بهبود يابد، افزايش خواهد يافت .
آزمون ( جهت معنادار بودن رگرسيون {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} همانطور که در جدول شماره ١٠ مشاهده ميکنيد، مقدار سطح معناداري فرضيه چهارم کمتر از ٠/٠٥ است ؛ بنابراين بين حسابداري مالي و ارزش افزوده اقتصادي رابطه معناداري وجود دارد؛ بنابراين ميتوان گفت که فرضيه چهارم تأييد و فرض صفر آن رد ميشود.
يافته هاي حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که تاثيرگذاري تحليل گري مالي در تبيين نقش حسابداري مديريت ، به علت داشتن سطح معناداري کمتر از ٠/٠٥ مورد تاييد و پذيرش ميباشد.