Abstract:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل ابعاد تربیتی واقعه عاشورا، به دنبال واکاوی این حادثۀ عظیم از منظر خودگردانی است. در راستای تحقق این هدف نویسندگان مقاله به شیوه توصیفی−تحلیلی به دنبال تحلیل رفتاری نقشآفرینان واقعه عاشورا بر مبنای خودگردانی هستند. یافتههای پژوهش به دو بخش قابل تفکیک است. بخش اول به مفهومشناسی خودگردانی و ملاکهای سهگانه خودگردانی اختصاص دارد. یافتههای بخش دوم مربوط به تحلیل سیرۀ امام حسین (ع) و یارانش بر مبنای ملاکهای سهگانۀ خودگردانی (اصالت، عقلانیت و اراده) شکل گرفته است. یافتههای مرتبط با بخش دوم پژوهش مبین آن است که عملکرد امام حسین (ع) و یارانش مصداق بارز تحقق خودگردانی منبعث از تعالیم قرآنی است. رویکرد امام در اعطای آزادی و پرورش عقلانیت نیز از مصادیق بسترسازی در جهت تحقق خودگردانی محسوب میشود. یافتههای مرتبط با تحلیل رفتاری دشمنان نیز مبین آن است که فقدان ملاکهای سهگانه خودگردانی در عملکرد عوام و خواص به خوبی مشهود است. بر این اساس دشمنان امام مصداق بارز انسان دگرگردان هستند. جبن و فقدان بصیرت و آگاهی در مردم و ارعاب، تبلیغات مسموم و هواپرستی حاکمان در این گروه نیز از زمینههای بسترساز دگرگردانی محسوب میشود.
The present study aims at analyzing the educational dimensions of Ashura incident to explore that great event from the viewpoint of autonomy. To do so, the authors use a descriptive-analytical method to analyze the behaviors of those playing roles in Ashura incident, based on autonomy principle. The findings of the study may be divided into two sections. The first section deals with the concept of autonomy and its three criteria. The findings of the second section are related to the analysis of Imam Hussein’s way of life and that of his companions on the basis of the three criteria of autonomy (originality, rationality and willpower). These findings suggest that Imam Hussein’s action and that of his companions were prominent instances of autonomy originated from the teachings of the Quran. Imam’s approach in giving freedom and nurturing rationality is also an instance of preparing the ground for realization of autonomy. The related findings with an analysis of the enemies’ behaviors show that the lack of the three criteria of autonomy is evident in the performance of the ordinary people and the elite.
Accordingly, the enemies of imam are the prominent examples of non-autonomous men. Fear and lack of insight and knowledge among people and scaring them, as well as poisonous propaganda and the rulers’ egoism are also among the things preparing the ground for non-autonomy.
Machine summary:
یک تفکر توأم با عمل است که مکتب حسین بر مبنای آن شکل گرفته است (مطهری، 1378، ج1)؛ مکتبی بر مبنای اصول متقن تربیتی منبعث از تعالیم الهی؛ از اینرو، نگرش حماسی و عاطفی محض به این واقعه، جفایی است مضاعف بر آفرینندگان آن؛ بنابراین مرثیهسرایی و تهییج عواطف مردم برای احیای مکتب حسینی کافی نیست؛ زیرا سیدالشهدا در آغاز حرکت انقلابی خویش، اصلاح امت اسلام 1 (ابنشهر آشوب، 1403، ج4، ص89؛ نجفی، 1362، ص360)، را هدف اصلی خود عنوان نمودند.
این در حالی است که با گسترش وسایل ارتباط جمعی، دگرگردانی و اتخاذ رویکرد انفعالی در برابر حجم عظیم اطلاعاتِ دریافتی به یکی از معضلات تربیتی عصر حاضر نیز مبدل شده است؛ زیرا عملکرد منفعلانۀ مخاطبان در برابر حجم عظیم تبلیغات رسانههای گروهی و اطلاعات دریافتی، آنها را به بردگان انتخابگری مبدل نموده است که بدون بصیرت و اندیشهورزی اطلاعات دریافتی را ملاک انتخابهای خود قرار میدهند.
منشأ درونی رفتار مبین اصالت رفتار است؛ اما دنبالروی از نفس اماره و غرائز با وجود منشأ درونی آنها مصداق دگرگردانی است؛ زیرا محوریت هوای نفس بهمنزلۀ مسکوت گذاشته شدن دیگر منابع درونی تصمیمگیری است و با توجه به مسکوت ماندن عامل بازنگری رفتار، یعنی عقل، اصالت رفتار محقق نخواهد شد؛ زیرا فرد را به ورطۀ بردگی نفس میکشاند، از آنجایی که این نیروهای غیراصیل درونی −که تعبیر نفس اماره در اسلام برای آن به کار میرود− مانع حاکمیت عقلانیت متعالی بر عملکرد انسان است؛ بنابراین تأثیرپذیری از آنها نیز مانع تحقق اصالت محسوب میشود.
این در حالی است که تحلیل سیرۀ امامحسین در جریان واقعۀ عاشورا با محوریت خودگردانی مبین تحقق خودگردانی متعالی در عملکرد ایشان است.