Abstract:
هر ملت برای تجلی باورها و آداب و رسوم مردمان خود خاستگاهی دارد. ادبیات آینه تمام نمای گذشته هر قوم است. سیر تاریخ هر ملت یا مردم گسسته نیست و اگر پیامی در یک متن از ادبیات عامه با واقعیتهای دوران تاریخی خود گره خورده باشد همواره با گذر زمان به دوره های بعد نیز منتقل و به تناسب زمان بازآفرینی میشود. هزارویک شب، مادر قصههای جهان، منبع خوبی در ادبیات عامیانه به شمار میرود. درواقع، میتوان گفت حکایت های هزارویک شب در سیر زمانی خود معانی و مقاصد تازه ای یافته است. عطار، شاعر عارف، با هنر داستان پردازی از حکایت های ادب عامه با اندکی تفاوت در سیر داستان نویسی در بیان اندیشه های عرفانیخود بهره برده است. وجود نشانهها و موارد مشترک و ارتباط و پیوند جنبههای گوناگون صوری و محتوایی، گویای روابط بینامتنیت میان دو حکایت است. با بررسی ساختار غنایی داستان ها به روابط میان آنها و توصیف الگوهای ساختاری آنها پی میبریم. داستانها بر اساس موضوع (حماسی، عاشقانه، و عارفانه) بنمایه های متفاوتی دارند. داستانهای عاشقانه دارای بن مایه هایی چون آغاز عشق، بزم های عاشقانه و... هستند.
در این پژوهش، ساختار غنایی دو حکایت «پیر عاشق و جوان گازر» در الهینامه عطار و «عاشق صادق» در هزارویک شب با هم مقایسه شد و تاثیرپذیری ادبیات عرفانی از ادب عامه و همچنین سیر تحول دو حکایت از دیدگاه ژرار ژنت و روابط بینامتنیت بررسی شد.
Each nation has its origins in the manifestation of the beliefs and customs of its people. Literature is the mirror par excellence of each nation's past. The history of each nation or people is not discontinuous and, if a message of a text of folk literature is related to its historical realities, it will always be transmitted over time to the following periods and will be periodically reconstructed. One Thousand and One Nights- the prototype of world’s tale- has been always a remarkable source in folk literature. Throughout the history and over time, these stories have been emerged under diverse meanings and shapes. Farid ud-Din Attar, the mystic poet- has taken the advantages of folk literature in order to express mystic thoughts. The existence of common signs and points as well as formal and content aspects of these tales show the inter-textual relations of both histories. It is possible to describe structural pattern of these stories by investigating their lyric structure. According to their theme, stories have different content (epic, romantic and mystic). In this research, the authors have compared two histories from Elahi-Nameh and One Thousand and One Nights according to Gérard Genette theoretical framework and inter textual relation by insisting on the their impressionability from folk literature.
Machine summary:
در اين پژوهش ، ساختار غنايي دو حکايت «پير عاشق و جـوان گـازر» در الهـينامـۀ عطـار و «عاشق صادق » در هزارويک شب با هم مقايسه شد و تأثيرپذيري ادبيـات عرفـاني از ادب عامـه و همچنين سير تحول دو حکايت از ديدگاه ژرار ژنت و روابط بينامتنيت بررسي شد.
الهينامۀ عطار با وجود اينکه جنبۀ تعليمي و عرفاني دارد، اما در ميـان حکايـت هـايش مواردي داستان هاي عاشقانه نيز ديده ميشود کـه اغلـب داراي مفهـوم نمـادين هسـتند و هدف عطار از به کارگيري حکايت ها بيان مفاهيم عرفاني بوده است .
در اين پژوهش ساختار غنايي دو حکايت «پير عاشق و جـوان گـازر» در الهـينامـه و «عاشق صادق » در هزارويک شب مقايسه و تأثيرپـذيري ادبيـات عرفـاني از ادب عامـه بـا نگاهي به سير تحول دو حکايت ذکرشده از ديدگاه ژرار ژنت در روابط بينامتنيت بررسـي شده است .
از شخصيت هاي اصلي در اين حکايت جوان بغدادي است که از بزرگ زادگاني بـوده اسـت که عاشق کنيز خود ميشود.
در طوطينامۀ نخشبي حکايت «عاشق صادق » هزارويـک شـب بـا همـان درون مايـه و همان شخصيت ها آمده است و تنها تفاوت آن با حکايت هزارويک شـب آن اسـت کـه در طوطينامه در پايان حکايت نتيجه گيري ميشود و چنين ميگويد: طوطي چون سخن اين جا رسانيد با خجسته آغاز کرد، اي کدبانو، چون اين عاشـق و معشوق در وفا برابر بودند، عاقبت ايشان يک جا شدند و باقي عمر يک جا گذرانيدنـد.