Abstract:
شاید بتوان گفت که یکی از نشانههای مهم زمانه کنونی در قرن بیست و یکم، افزایش رو به رشد پوپولیسم در ابعاد مختلف است، پیروزیهای پوپولیستها در انتخابات کشورهای مختلف، موید این گزاره است. اما پوپولیسم چیست؟ و پوپولیست کیست؟ پوپولیسم از سنخ مفاهیم پرچالشی است که هر چند، بسیار مهم هستند اما تعریفی واحد و مورد توافق از آنها وجود ندارد. در مقاله حاضر از دوگانه «پوپولیسم راست» و «پوپولیسم چپ» و تعریف و تفاوتهای آنها سخن گفته میشود. پوپولیسم راستی که درونمایه آن، ملیگرایی، مهاجرتستیزی، دشمنی با احزاب حاکم، سیاستمداران و فساد آنان است و دارای هفت شاخص «انتقاد از نخبگان و تکیه بر شعور متعارف»، «نمایندگی کامل از مردم مقدس»، «اهمیت رهبر و بیاهمیتی تشکیلات (جامعه بیمیانجی)»، «پوپولیسم، زاده دموکراسی اما خطری برای آن»، «غیریتساز بودن پوپولیسم»، «ضد لیبرالبودن پوپولیسم» و «نمایندگی اخلاقی و نه سیاسیداشتن پوپولیسم» میباشد. در ادامه، پوپولیسم چپ با توجه به آثار دو نظریهپرداز برجسته آن یعنی ارنستو لاکلائو و شانتال موفه توضیح داده میشود که متعهد به روایت مارکسیستی و منتقد هژمونی نئولیبرالیسم است و پوپولیسم را بحران سیاسی لیبرال دموکراسی میداند، بنابراین پوپولیسم چپ نه خواستار گسست از دموکراسی لیبرال بلکه به دنبال تحکیم و گسترش دموکراسی در برابر یک مخالف مشترک بنام الیگارشی است که تحت سیطره نئولیبرالیسم بر مردم مسلط شده است، به همین دلیل از «بازگشت به سیاست» یا «بازگشت به مردم» سخن بمیان میآورد.
It may be said that one of the important signs of the present era in the 21st century is the growing rise of populism in various dimensions. populist triumphs in the different countries are confirming the premise. But what is populism? And who is a populist? Populism is one of the most challenging concepts, although they are very important, but there are no single and agreed definition of them. In This article deals with the dualities of "right populism" and "left populism" and their definitions and differences. right populism, represented by nationalism, immigration, hostility to the ruling parties, politicians and their corruption, has seven indicators: "criticizing the elite and relying on common sense", "full representation of the holy people", "the importance of the leader. " And the insignificance of the organization ("disillusioned society") , " populism generated of democracy but a danger to it", "the non-liberalization of populism", "the anti-liberalism of populism" and "the moral representation and not the politicization of populism". And, following, left populism is explained by the work of two of its prominent theorists, Ernesto Laclau and Chantal Mouffe, who is committed to the Marxist narrative and critical of neoliberal hegemony, and populism is therefore the political crisis of liberal democracy. It does not seek to break with liberal democracy but seeks to consolidate and expand democracy against a common opposition called oligarchy dominated by neoliberalism, which is why we are talking about "returning to politics" or "returning to the people.
Machine summary:
در ادامه پوپولیسم چپ با توجه به آثار دو نظریه پرداز برجسته آن یعنی ارنستو لاکلائو و شانتال موفه توضیح داده میشود که متعهد به روایت مارکسیستی و منتقد هژمونی نئولیبرالیسم است و پوپولیسم را بحران سیاسی لیبرال دموکراسی میداند، بنابراین پوپولیسم چپ نه خواستار گسست از دموکراسی لیبرال بلکه به دنبال تحکیم و گسترش دموکراسی در برابر یک مخالف مشترک بنام الیگارشی است که تحت سیطره نئولیبرالیسم بر مردم مسلط شده است ، به همین دلیل از «بازگشت به سیاست » یا «بازگشت به مردم » سخن به میان میآورد.
در جدول زیر به پنج تفاوت دموکراسی و پوپولیسم ، اشاره شده است : جدول شماره ١- تفاوت های دموکراسی و پوپولیسم {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (برگرفته از مولر، ١٣٩٧: ٨٦-٨٥) «هر چند، پوپولیسم عامل اصلاح گر لیبرال دموکراسی نیست اما از این جهت میتواند مفید باشد که نشان میدهد به راستی بخش هایی از جمعیت ، فاقد نماینده هستند (همان ، ١٠٩) بنابراین در هر کشوری که احزاب ، ضعیف هستند و اکثریت افراد جامعه ، آن ها را نماینده خود نمیدانند مجال و فرصت فراخی به دست پوپولیست ها میافتد تا خود را «صدای بیصدایان » و «حذف شدگان » بنامند و در سیستم نمایندگی و انتخابات ، پیروز شوند، اما باید توجه کرد که دوای درد دموکراسی هر چه باشد، پوپولیسم نیست .