Abstract:
وحی به منزلة «پیام الهی به پیامبران برای هدایت مردم»» پایه و قوام شرایع الهی و ارزندهترین گوهر آسمانی بر دامن زمینیان
است و با سرشت و سرنوشت آدمی پیوندی ناگسستنی دارد. وحی» به علت کوتاهی دست بشر عادی در نیل به آن» در گیرودار
تحلیلهای گوناگون و گاه غلط افتاده است. کسانی آن را حاصل خلجان ذهنی یا نبوغ فکری و نتیجة عواطف شدید و یا تجربة
دینی و حاصل رویای پیامبر پنداشتهاند. این تحلیلها نادرست اند و پیامدهایی ناپذیرفتنی مانند خطاپذیر و بشری شدن
وحی دارند و با بیان دو طرف ارتباط یعنی خدا و پیامبر ناسازگارند. به جهت نقش بیبدیل وحی و اهمیت تحلیل آن از یک
سوء و جایگاه تفسیر گران سنگ المیزان از سوی دیگرء این نوشته. تحلیل وحی از نگاه آن تفسیر را بررسی میکند. روش گرد
آوری اطلاعات کتابخانهای و ارزیابی اطلاعات به صورت توصیفی و تحلیلی خواهد بود. بررسی ما نشان میدهد که تفسیر
المیزان بر خلاف روش تحلیلهای دیگرء به سخن مبدا وحی و گیرندة آن عنایت ویژه داشته است و با استفاده از آیات قرآن و
روایات. وحی را سخن حضوری خداوند میداند که به صورت تجلی بر قلب پیامبرانء به طور مستقیمء از پس حجاب یا با
واسطة فرشته نازل شده است.
Machine summary:
" اين آيه شريفه همانطور كه قبلا نيز اشاره كرديم در اين مقام است كه بيان كند چرا اين افراد استثنايى به اسلام ايمان مىآورند و حاصل معناى آيه- و خدا داناتر است- اين است كه اينگونه افراد به آنچه بر تو نازل شده ايمان مىآورند براى اينكه خداى تعالى مىفرمايد: ما آنچه به تو داديم چيز بى سابقه و نو ظهورى نبوده، چنين نيست كه مشتمل بر دعاوى و جهاتى باشد كه در نزد انبياى گذشته نبوده باشد بلكه امر وحى يك نواخت است، هيچ اختلافى بين مصاديق آن نيست، براى اينكه ما به همان كيفيت به تو وحى مىكنيم كه به نوح و انبياى بعد از او وحى كرديم و نوح (ع) اولين پيامبرى بود كه كتاب و شريعت آورد، و به همان كيفيت به تو وحى مىكنيم كه به ابراهيم و انبياى بعد از او و از آل او وحى كرديم و افراد استثنايى از اهل كتاب اين انبياء را مىشناختند و به كيفيت بعثت و دعوت آنان آشنا بودند و مىدانستند كه بعضى از آنها كتاب آوردند، مانند داوود كه زبور را آورد كه خود وحيى بود از سنخه وحى و نبوت و مانند موسى كه معجزه تكليم را داشت كه خود نوعى ديگر از وحى نبوت بود و مانند غير او چون اسماعيل و اسحاق و يعقوب كه بدون كتاب آمدند ولى آمدنشان باز مستند به وحى نبوت بود، يعنى پيغمبر صاحب كتاب از آمدن آنان خبر داده بود.