Abstract:
روایات غیبت حضرت قائم از مهمترین ارکان اندیشۀ مهدویت است. این روایات گاه در ضمن کتب حدیثی و گاه در تکنگاریهایی به دست ما رسیده است. در این میان، واقفه یکی از فرقههایی است که در طی سه سده فعالیت _ نیمه دوم قرن دوم تا اواخر قرن پنجم هجری _ تاثیر بهسزایی در انتقال روایات غیبت به میراث حدیث شیعه داشته است. محافل فقهی فرقۀ واقفه و امامیه از یکدیگر گسسته نبود؛ ولی در مباحث اعتقادی در حوزه امامت و غیبت نسبت به یکدیگر مواضع تند و خصمانه داشتند. با توجه به پیشگامی واقفه در نقل روایات غیبت، بررسی رویکرد علمای امامی به روایات واقفه ضروری است. این نوشتار بر آن است با بررسی اسناد احادیث و مقایسه کمّی، رویکرد علمای امامی را به روایات واقفه بازنمایاند و نشان دهد، امامیه در زمینه غیبت وامدار واقفه نیست و علمای امامی تا حد امکان از روایات واقفه اجتناب میکردند و آنچه سبب ورود حجم گستردهای از روایات واقفه در زمینۀ غیبت به میراث حدیثی امامیه شده، عنایت ویژه نعمانی به منابع واقفی بوده است.
the occultation's tradittion of Imam Musa-Kazim are among the most important Sources of Mahdism's thought. These tradittions have sometimes reached us in addition to hadith books and sometimes in monographs. Waqifite, is one of the sects that during the three centuries of activity - the second half of the second century to the end of the fifth century AH - had a great influence on the transmission of the tradittions of occultation to the heritage of Shiite hadith. Due to the Pioneering narrative by Waqifite;this is necessary Study the approach of Imami scholars to the Waqifite's tradittion in the occultation's tradittion
This article tries to study the chain and textual content in the traditions of the occultation through the historical method and through examination of the document and the text of narratives, to show the approach of Imami scholars to Waqifite narrations and show that Imamiyya is not indebted Waqifite in the field of occultation and Imami scholars avoided Waqifite's tradittion as much as possible and what caused the entry Extensive volumes of Waqifite's tradittion on the Imami occultation's tradittion have been No'mani's special attention to Waqifite's sources
Machine summary:
راویان واقفی بهمانند حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی کتب الفتن، القائم الصغیر، الدلائل، الغیبة، الرجعة، (نجاشی، 1407ق: 36)؛ «حسن بن محمدبن سماعه» كتبی با عناوین الدلائل، الغیبة(همان: 41)؛ «عبدالله بن جبله» کتابی با عنوان الصفة فی الغیبة على مذاهب الواقفة(همان: 216)؛ «علی بن محمدبن عمربن رباح» کتب الدلائل، الغیبة(همان: 260) و «علی بن عمر اعرج» کتابی با عنوان الغیبة(همان: 256) به رشتۀ تحریر در آوردهاند، این در حالی است که نخستین کتب امامیه با چنین عناوینی در عهد غیبت صغری نگاشته شدند.
شیخ طوسی، در مقام رد اندیشۀ واقفه دربارۀ غیبت امام موسی کاظم( و تفاوت ادعای واقفه با ادعای امامیه دربارۀ غیبت، حدود چهل روایت از این کتاب را آورده و پاسخ داده است.
از این روی، در این نوشتار، اولاً راویان واقفی حاضر در میراث حدیثی امامیه در زمینۀ «غیبت» شناسایی و روایات آنها به فراخور بحث عرضه میشود و سپس از این رهگذر رویکرد علمای امامی از قبیل نعمانی، شیخ صدوق و شیخ طوسی که نویسندگان مصادر اصلی و موجود امامیه در موضوع غیبت به شمار میآیند به میراث روایی واقفه، مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
(همان: 94) بنابراین شاخصترین راویان واقفی در زمینه غیبت به ترتیب طبقه، عبارتند از: «علی بن ابی حمزه» که اکثر روایات واقفه از طریق او نقل شده است، در طبقۀ بعدی، شاگردش «عبدالله بن جبله»، سپس «حسن بن محمدبن سماعه» و در طبقۀ بعدی «حمیدبن زیاد» که روایات را به مجامع امامیه منتقل کردهاند.