Abstract:
اندیشه سلفیگری در تاریخ اسلام فعالترین رهیافت فکری و ذهنی است که کل تاریخ اسلام را تحت تاثیر قرار داده است. این پژوهش با استفاده از الگوی تحلیل گفتمان، اندیشه سلفیگری و جنبشهای سلفی را با تکیه بر سه دوره تاریخی اندیشه اهل حدیث با محوریت دوگانه احمد ابن حنبل و ابنتیمیه، سلفیگری محمد ابن عبدالوهاب و سلفیگری در تاریخ معاصر بررسی کرده است.
ادعای این پژوهش این است که سلفیه تحت تاثیر متن و روشهای معیوب تفسیری، زمینههای تکفیر و فرقهگرایی را در تاریخ اسلام پدید آورده است. یکی از جنبههای چالشبرانگیز سلفیه انتقال جدال فرقهای به حوزه الهیات و فتوا به تکفیر فرقههای اسلامی است.
در این تحقیق سلفیگری به عنوان مفهوم عام در نظر گرفته شده است که طیف وسیعی از وابستگان فکری اهل حدیث مانند پیروان ابوالحسن اشعری، ابنتیمیه، محمد ابن عبدالوهاب و سلفیه در تاریخ معاصر را در برمیگیرد.
به طور کلی سلفیگری، الگوی فکری است که با روش متعبدانه به متن مراجعه میکند و با عقلانیت اجتهادی – فقهی، کلامی و فلسفی در جدال قرار میگیرد. رویکرد ظاهرگرایانه، هر نوع فهم متکثرانه و اجتهادی را از آنان سلب و به دلیل فقدان تسامح در برابر اندیشههای مخالف، با خشونت و تکفیر طرد میکند.
Machine summary:
این پژوهش با استفاده از الگوی تحلیـل گفتمـان، اندیشـه سلفیگری و جنبش های سلفی را با تکیه بر سه دوره تاریخی اندیشه اهل حدیث بـا محوریـت دوگانه احمدابن حنبل و ابن تیمیه ، سلفیگـری محمـدبن عبـدالوهاب و سـلفیگـری در تـاریخ معاصر بررسی کرده است .
در این تحقیق ، سلفیگری به عنوان مفهوم عام در نظر گرفته شده است که طیف وسـیعی از وابستگان فکری اهل حدیث مانند پیروان ابوالحسن اشعری ، ابن تیمیه ، محمدبن عبـدالوهاب و سلفیه در تاریخ معاصر را دربرمیگیرد.
هر پرسشی درباره تـاریخ اسـلام بـدون آگاهی از نقش و تأثیر «متن » در حیات سیاسی و اجتماعی گذشته مسـلمانان کامـل نیسـت ؛ مانند: متن ها چگونه تدوین شده اند و متن گرایان چه کسانیاند و با چه ابزاری بـه تفسـیر مـتن رفته اند و ارتباط متن با زمان چگونه برقرار میشود؟ در پیشینه تاریخ اسلام دو متن وجود دارد: یکی کلام الهـی کـه آن را قـدیم مـینامیدنـد و دیگر کلام پیامبر که آن را «حدیث = نو» [خبر] مینامیدند (صدر، ۱۳۵۹ : ص۱۰).
در گفتمان سلفی احمدابن حنبل ، دال «سنت سلف » دارای هژمونی است که اعتبـارخود و نظام معنایی خود را در ذهنیت جمعی تحمیـل مـیکنـد؛ امـا دال مرکـزی در گفتمـان سـلفی ابن تیمیه ، بدعت است .
در تـاریخ معاصـر جنبش وهابی محمدبن عبدالوهاب، جنبش فکری دیوبندیـه در هنـد (شـامل سـپاه صـحابه و طالبان) و جنبش های سلفی تکفیری عراق (داعش و النصره )، ریشـه در رهیافـت سـلفیگـری احمدابن حنبل و ابن تیمیه دارند.
ابن تیمیه در این میان با رویکرد فضایح نگاری [نوعی فحاشی]، نه استدلالی ، بیشتر مبانی شیعی را مورد نفی و انکار قرار داد و با نگارش متن های ضدشیعی، مخالفت هـای فراوانی علیه شیعیان ساماندهی کرد.