Abstract:
دکتر علی شریعتی به عنوان یکی از برجسته ترین اسلام شناسان و ایدئولوژیست های پیش از انقلاب اسلامی بر اساس رویکردهای تاریخی خویش توانسته است وقایع تاریخی مرتبط با اسلام و تمدن اسلامی را در راستای شناخت بهتر و بیشتر سیر تاریخی اسلام ارائه دهد. رویکرد تاریخی یکی از روش های تحلیل جامعه و مسائل مربوط به آن به عنوان یک اصل اساسی در تحلیل های دکتر علی شریعتی موضوع قابل بحث و تامل فراوان است. از جمله مسائلی که در این پژوهش قابل بررسی است نوع نگاه و اندیشه دکتر شریعتی نسبت به تاریخ اسلام در شش اثر برجسته وی می باشد؛ این که وی برخی از اندیشه های خویش را از تاریخ و تاریخ اسلام گرفته در حالی که گاهی همین اندیشه ها را با دیدی منتقدانه در تاریخ معاصر به کار می گیرد. بنا بر یافته های نگارنده، دکتر علی شریعتی در هر برهه ای از تاریخ یا رویکردهای متفاوتی به تحلیل آثار و آراء پرداخته است اما به طور کلی وی تاریخ را یک جریان پیوسته و سیال و همیشگی می داند؛ دست یابی به نوع رویکرد علی شریعتی در آراء و آثار وی اساس پژوهش حاضر است. از نظر وی تاریخ علم به «شدن» جامعه هاست نه علم به «بودن» آن ها.
Machine summary:
بررسی دیدگاه و تفکر دکتر شریعی به تاریخ اسلام جواد شتربان زاده 1 ، علی سالاری شادی 2 ، محسن مومنی 3 1 کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلام دانشگاه ارومیه (نویسنده مسئول) 2 دانشیار گروه تاریخ دانشگاه ارومیه 3 استادیار گروه تاریخ دانشگاه ارومیه چکیده دکتر علی شریعتی به عنوان یکی از برجسته ترین اسلام شناسان و ایدئولوژیست های پیش از انقلاب اسلامی بر اساس رویکردهای تاریخی خویش توانسته است وقایع تاریخی مرتبط با اسلام و تمدن اسلامی را در راستای شناخت بهتر و بیشتر سیر تاریخی اسلام ارائه دهد.
شیوه پژوهشی در این پژوهش ابتدا با ذکر مبانی نظری مانند فایده مندی تاریخ، رویکرد تاریخی و تاریخ تحلیلی و مباحث مربوط به روشنفکری دینی در تاریخ به شرح احوال و آثار دکتر علی شریعتی، بنیان های اندیشۀ وی مانند اسلام، مذهب ، ایدئولوژی مطرح گردیده و سپس شش اثر برجستۀ وی با رویکرد تاریخی و تحلیلی شریعتی مورد بررسی قرار گرفته است.
مذهب یکی از نگاههای قابل تأملی که شریعتی نسبت به مذهب دارد، نگرش و تحلیل جامعهشناختی میباشد، به طوری که بین بحرانها و مـشکلات در تـاریخ و تـولد مذهبها یک رابطه میجوید، قرائت و خـوانشی از مـتون بـر جای نهادۀ شریعتی، فهم مطلوبتری را صورتبندی خواهد کرد: «تقارنی که من در تاریخ ادیان و تاریخ تمدنها کشف کردم و آن این است که میبینم اصلی وجود دارد کـه در آن مـرحله و شـرایط، رنجها، پریشانیها، گرهها و مشکلات تازهای مطرح میشود، خود به خود برای حل ایـن مـشکل، نیازها و سرنوشتی که بشریت جامعه و زمان دچارش شده، اندیشه میشود، مکتب ارائه میشود و مذهب ظهور میکند» (شریعتی، 1380: 298).