Abstract:
مدل حکومت ولایی که محصول اندیشه فقهی- سیاسی شیعی است، یکی از مهمترین مباحث اندیشه سیاسی در چهار دهه گذشته بوده است که امروز مرزهای جغرافیایی ایران را درنوردیده است و هم اکنون به عنوان یک نظریه بدیل حکومتی در محافل پژوهشی مطرح است. پرسش این تحقیق که با روش تحلیلی استنادی انجام شده است آن است که عناصر و متغیرهای کلیدی حکومت اسلامی- ولایی کداماند؟ ساختار و شبکه درونی آن چگونه قابل ترسیم است؟ فرضیه این نوشتار آن است که حکومت اسلامی به مثابه نظام و مجموعهای بههمپیوسته است که میتوان به کمک مدل و روش سیستم، عناصر مفهومی، هنجاری، ساختاری و کارکردی آن را استخراج و در یک کنش ارتباطی منطقی، شبکه درونی آن را تبیین و ترسیم نمود. با توجه به روش و چارچوب سیستمی، یافتههای تحقیق عبارتاند از: «نظریه حکومت ولایی» در سیر تاریخی خود از دو مولفه مهم «نص» و «زمان و مکان» تغذیه کرده و تجربه اندوخته است. بدین لحاظ این نظریه صرفا «آرمانی» نیست، بلکه آرمانی است که در متن «واقعیتهای تاریخی» صیقل داده شده است. به تعبیر دیگر ساختار حکومت اسلامی- ولایی از منظر امام خمینی& و امام خامنهای تابع دو دسته ضوابط ثابت و متغیر است. از یک طرف ساختار سیاسی و نحوه آرایش نهادهای آن تابع الزامات زمان و مطابق با آخرین دستاوردهای دانش سیاسی بشری است و از طرف دیگر مستند به «قواعد و موازین ثابت اسلامی» میباشد. همچنین در یک نگاه منظومهای و فرانگرانه و گستردهتر میتوان گفت نظام سیاسی اسلامی از مجموعهای از نهادهای اجتماعی و سیاسی ترکیب شده است که در یک شبکه ارتباطی مشروعیتی و مشارکتی، ساختار حکومت ولایی شیعی را سامان میدهد.
The model of Guardianship which is the product of Shiite jurisprudential-political thought, it has been one of the most important topics in political thought for the past four decades which today has crossed the geographical borders of Iran and it is now being proposed as an alternative theory of government in research circles. The question of this research which has done in citation analysis method is what are the key elements and variables of the Islamic Guardianship? How can its internal structure and network be characterized?
The hypothesis of this paper is that the Islamic government is an interconnected system and set that with the help of the model and method of the system, its conceptual, normative, structural and functional elements can be extracted and its internal network can be explained and characterize in a logical communication action. According to the method and system framework, the research findings are: In its historical course, the «theory of Guardianship" has nourished and gained experience from the two important components of «text" and «time and place". In this sense, this theory is not merely an «ideal," but an ideal that polished in the context of «historical facts." In other words, the structure of the Islamic Guardianship from the perspective of Imam Khomeini and Imam Khamenei is subject to two categories of fixed and variable criteria.
On the one hand, the political structure and the way its institutions are arranged, is subject to the requirements of the time and in accordance with the latest achievements of human political knowledge, and on the other hand, it is based on «fixed Islamic rules and standards". Also, in a systematic, transnational and broader view, it can be said that the Islamic political system is composed of a set of social and political institutions that organize the structure of the Shiite Guardianship in a network of legitimate and participatory communication.
Machine summary:
نهاد دولت (نهاد های حكومتی و سیاسی) دولت در اصطلاح علوم سیاسی، معانی متعدد و گاه متمایزی دارد: گاهی به معنای «کشور/ State»، گاهی هم به معنای «قوه مجریه/ Government» استعمال شده است؛ ولی مراد ما در این تحقیق از دولت «مجموعهای از نهادهای رسمی (Institution) است (قاضی، 1368، ج1، ص 124) که به واسطه مشروعیتی که از جانب نهاد ولایت کسب کرده است، قوانین الزامآور را وضع، برنامهریزی و اجرا میکند»؛ ازاینرو در قانون اساسی جمهوری اسلامی، نهاد رهبری قوه چهارم محسوب نمیشود، بلکه قوای سهگانه کشور تحت نظارت راهبردی ولی فقیه، شکل میگیرند و با هم تعامل دارند؛ یعنی حاکمیت عالیه فرمانروایی از آن رهبری است که نقش متعادلکننده و راهبری دارد تا به تعبیر مقام معظم رهبری از «حرکت کلی نظام مراقبت کند» (خامنهای، 24/07/1390) و یا به تعبیر امام خمینی& نقش «هدایتی» (خمینی، 1378، ج1، صص 431-432)، راهبری و نظارتی بر امور و دستگاهها را دارد تا «نگذارد این امور از مجاری خودش بیرون برود» (خمینی، 1369، ج1، ص 13).
لکن مهمترین آسیب مشارکت مستقیم، احساسی و جوّزدگی آن است؛ کما اینکه مهمترین عیب مشارکت نهادمند و حزبی، کلیشهایبودن، گروهگرایی و ترجیح منافع حزبی بر مصالح عمومی است؛ امّا سؤال این است که جایگاه احزاب در ساختار حکومت اسلامی از منظر امام خمینی& چیست؟ با توجه به اهتمام امام نسبت به مؤلفههایِ مقوّم حزب (مشارکت، تکثر و تنوع، رقابت و انتخابات) نه تنها امام آنها را تأیید میکند، بلکه ایشان برای تحقق و عینیت عناصر مذکور نیز تأکید و اصرار دارند (سجادی، 1382، ص 210).