Abstract:
جهان فرهنگی قرآن شالودهساز اصول و قواعد ساختاری و شناختاری است که با اتکا بر جهانبینی الهی تفسیر جامعی از زندگی سعادتمند بشری در یک سازة منطقی ارائه میدهد. در این سازه، شاخص تمایز برای معرفت در نگاهی کثرتگرایانه دیده میشود که تمام جنبههای اکتسابی و فطری شناخت انسان و نیز عقل عملی او به عنوان مبانی معرفتشناختی مورد توجه قرار میگیرد. در جهان فرهنگی قرآن، دستگاه معرفتی چونان گفتمانهای معاصر صرفاً بر نگاه آلی و تکسویة تجربی سامان نیافته، بلکه بر دادههای متافیزیک نیز تأکید دارد که ضمن وجود ضمانت صدق، میزان خطاناپذیریاش از جمله در داوریهای فرهنگی واجتماعی اندک است. در این حوزه، متناظر با حوزة هستیشناختی، نگاهی جامع حاکم است که هم به شیوههای مبتنی بر مشهودات بیرونی توجه دارد و هم شهودات درونی را از دایرة نظر دور نمیدارد. وحی در این گفتمان به عنوان منبع خطاناپذیر قلمداد میشود و منابع و ابزارهای دیگر شناخت این جهان فرهنگی از جمله ادراک عقلی، حواس، تاریخ و ادراک حضوری در کنار وحی در رتبة بعدی قرار دارند که به این هویت گفتمانی انتظام ویژهای میدهند.
Machine summary:
معرفت علمي در حوزة فرهنگ و اجتماع زماني ميتواند از هويت خود دفاع کند که بنيادهاي متافيزيکي و وجودي بيواسطه اش را از دست ندهد؛ در غير اين صورت صرفاً در دايرة هويت جمعي خود به شکل ناقص باز ميماند و نهايتاً تعين خود را از مقبولات و مشهورات جامعه که در اشکال مختلف بروز يافته ، ميستاند و دستگاه شناختي عملاً متکي بر هويت هاي جمعي ميشود که به شدت سيال ، آزمون پذير و متغير است ؛ لذا اين گونه شناخت ها صرفاً زماني که به لحاظ وجودشناختي متکي بر ديگري باشد، قابل توجيه ميباشد و در غير اين صورت معرفت تقليل يافتۀ به سطح هويت هاي جمعي با عدم وجود آن متفاوت نيست ؛ همچنان که قرآن ميفرمايد: «يعْلمون ظاهرًا من اْلحياة الدْنيا وهمْ عن اْلآخرة همْ غافلون » (روم : ٧) و علم ظاهري به امور مادي نيز خود در حکم جهل ميباشد؛ زيرا «يعلمون » بدل از «لايعلمون » در آيۀ قبل است : «و لاکن أکْثر الناس لا يعْلمون » (روم : ٦) و هر جا در کلام بدلي آورده شد «مبدل منه » و متبوع آن به حيث معنا در حکم سقوط است و بدل مقصود اصلي حکم ميباشد.
در روايات مختلف از عقل به عنوان حجت باطني در کنار حجت ظاهري- پيامبران و امامان - ياد شده است ؛ چراکه احکام تابع مصالح و مفاسدي هستند که غالباً در دسترس ادراک عقل بشر قرار دارد؛ اما عقل در دو مرحله به عنوان ابزار شناخت و منبع کشف در جهان فرهنگي قرآن ميتواند به ايفاي نقش بپردازد: يکي قبل از وحي براي اثبات حقانيت اصل دين و مبادي آن ، مانند اثبات وجود خداوند و ضرورت بعثت انبيا و عصمت آنها و ديگري بعد از وحي که وظيفۀ عقل اثبات اصول اعتقادي، فهم و تفسير معارف و استخراج حقايقي است که به طور مشخص بيان نشده اند.